گنجور

 
۱
۲
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۲۷ - جنگ گرشاسب با ببر ژیان

 

دو چشمش ز کین چشمه خون شده

ز دنبال گردش به هامون شده

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲۸ - رسیدن گرشاسب به نزد نریمان و گرفتاری فغفور

 

دو گلنارشان غرقه در خون شده

دو نرگس به مه بر دو جیحون شده

اسدی توسی
 

عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۷۲ - رزم شهریار با مضراب دیو و گرفتن او را گوید

 

برش چشم چون کاسه خون شده

چه بختی کف از کام بیرون شده

عثمان مختاری
 

سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱۰ - در ترجیع بند در مدح مجدالملک گوید

 

ای جهان از عکس تو گلگون شده

چون بهارت حسن روزافزون شده

در هوای آفتاب روی تو

آسمان از دائره بیرون شده

بی تو ای دیوانه رویت پری

[...]

سید حسن غزنوی
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۱

 

ای وصالت از جهان بیرون شده

ای وصالت عالم بیچون شده

عطار
 

عطار » بی‌سرنامه » بخش ۴

 

حق تعالی گفت ای ملعون شده

از طریق راه حق بیرون شده

عطار
 

عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۸ - سلام الله یا غالب یا علی بن ابیطالب

 

ای ز دین مصطفی بیرون شده

همچو حجّاج لعین ملعون شده

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش بیست و ششم » بخش ۱ - المقالة السادسة و العشرون

 

ای به یک بیحرمتی مفتون شده

وی به یک ترک ادب ملعون شده

عطار
 

عطار » وصلت نامه » بخش ۲۰ - در مناجات کردن شیخ منصور قدس سره در زندان

 

ای وصالت از جهان بیرون شده

ای وصالت عالمی همچون شده

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۹ - حكایت

 

بود بیچاره دلی مجنون شده

دایماً شوریده چون گردون شده

عطار
 

عطار » اشترنامه » بخش ۱۹ - حكایت

 

جوهری اندر جنون مجنون شده

از پی جوهر دلش پرخون شده

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۶۷

 

تا چه عشق است آن صنم را با دل پرخون شده

هر زمان گوید که چونی ای دل بی‌چون شده

دم به دم او کف خود را از دلم پرخون کند

تا ز دست دست او خون دلم جیحون شده

نام عاشق بر من و او را ز من خود صبر نیست

[...]

مولانا
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱۰ - نامه سیم

 

درد دلش هر نفس افزون شده

دیده اش از گریه چو جیحون شده

صوفی محمد هروی
 

واعظ قزوینی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱۰

 

روان بسکه از سر به پا خون شده

هر آزاده یی بید مجنون شده

واعظ قزوینی
 
 
۱
۲
 
تعداد کل نتایج: ۲۵