گنجور

منوچهری » دیوان اشعار » مسمطات » شمارهٔ ۶ - در وصف خزان و مدح سلطان مسعود غزنوی

 

نادره‌تر آنکه طفلکان نخروشند

خون ز گلو بر نیاورند و نجوشند

وان کشندگان سختکوش بکوشند

پس به کواره فرو نهند و بپوشند

منوچهری
 

امیر معزی » رباعیات » شمارهٔ ۸۵

 

ترکان ملک با خرد و باهوشند

حور شَبَه زلف و دیو آهن پوشند

دیوند چو روز رزم جان را کوشند

حورند چو پیش تخت شه می‌نوشند

امیر معزی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۱ - در پژوهش این کتاب

 

تو مردم بین که چون بی‌رای و هوشند

که جانی را به نانی می‌فروشند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۸ - حکایت کردن شاپور از شیرین و شبدیز

 

گهی بر خرمنِ مه مشک پوشند

گهی در خرمن گل باده نوشند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۳ - آغاز عشق فرهاد

 

که چوپانانم آن جا شیر دوشند

پرستارانم این جا شیر نوشند

نظامی
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۷ - مناظرهٔ خسرو با فرهاد

 

بگفت آن جا به صنعت در چه کوشند‌؟

بگفت انده خرند و جان فروشند

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۲ - عاشق شدن لیلی و مجنون به یکدیگر

 

کردند شکیب تا بکوشند

وان عشق برهنه را بپوشند

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۰ - رفتن پدر مجنون به دیدن فرزند

 

به کابله را ز طفل پوشند

تا خون بجوش را نخوشند

نظامی
 

عطار » الهی نامه » آغاز کتاب » در معراج حضرت رسالت علیه الصلوة والسلام

 

جهانی بهرت امشب در خروشند

همه کرّوبیان حلقه به گوشند

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۶ - الحکایه و التمثیل

 

همه چون صوفیان خرقه پوشند

ز بی‌خویشی درآن خوشی خموشند

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۴ - درونش از دو عالم فرد باشد

 

بغفلت از ره شهوت بکوشند

هر آن چیزی که می‌خواهند پوشند

عطار
 

عطار » بیان الارشاد (مفتاح الاراده) » بخش ۱۵ - در بیان خرقه ارادت فرماید

 

چنین خرقه ز دست شیخ پوشند

بجان در راه تعظیمش بکوشند

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۹ - هم در این معنی بنوع دیگر فرماید

 

بصد جان جرعهٔ اینجا فروشند

همه تقلید اینجا چون بپوشند

عطار
 
 
۱
۲
۳
۴