گنجور

 
۱
۳۴
۳۵
۳۶
۳۷
۳۸
۳۰۴
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۵ - گم شدن فرامرز از لشکر

 

شب از دور آتش جهان می نمود

تو گفتی همین است و نزدیک بود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۵ - گم شدن فرامرز از لشکر

 

در آن مرغزاران بسی میوه بود

ز پاکی و خوبی همه نابسود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۷ - رزم فرامرز با دیو سیاه و گرفتنش

 

سپهبد چو بشنید برجست زود

بپوشید جوشن به کردار دود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۸ - آوردن سیه دیو،گنج را به نزد فرامرز

 

برآید به ما داستانی شود

که هرکس که این داستان بشنود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۹ - نامه نوشتن فرامرز به فرطورتوش

 

ز ما نیز بر وی فراوان درود

درودی که مهرش بود تار و پود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۱ - سخن گفتن سیه دیو از نژاد فرامرز

 

چوگرشسب خود در جهان کس نبود

که با او توانست رزم آزمود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۲ - پاسخ نامه فرطور توش به فرامرز رستم

 

ز شمشیر و از جوشن و درع و خود

ز برگستوان آنچه شایسته بود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۹ - پذیره شدن فرطورتوش،فرامرز را

 

به جام بلور از نکویی که بود

چنان چون به چشم بزرگان نمود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۱ - دامادی فرامرز رستم با دختر شاه پریان

 

همه سر به سر لعل و فیروزه بود

ز یاقوت و از گوهر نابسود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۳ - طلب کردن کیخسرو،فرامرز را

 

نبیره فرود آمد از اسپ،زود

نیا را فراوان ستایش نمود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۰ - آمدن فرامرز و شبیخون زدن بر لشکر بهمن

 

مرا رای فرخ چنان ره نمود

کزایدر شوی باز کابل چو دود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۱ - صفت جنگ کردن خورشید

 

بدین دودمان هرگز انده نبود

به گردون رسیدست این درد و دود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه

 

همان گاه برخاست جاماسب زود

بیامد به نزدیک بهمن چودود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه

 

به دل گفت داننده اکنون بود

که پیرامن زال،پرخون شود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ

 

بگفت این و پس جنگ را زان نمود

برآمد زجا اسب،مانند دود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ

 

بدان روی کو خنگ را ره نمود

برآورد از آن روی،یکباره دود

۱ بیت
سرایندهٔ فرامرزنامه
 
 
۱
۳۴
۳۵
۳۶
۳۷
۳۸
۳۰۴
 
تعداد کل نتایج: ۶۰۶۱