سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۵ - گم شدن فرامرز از لشکر
شب از دور آتش جهان می نمود
تو گفتی همین است و نزدیک بود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۵ - گم شدن فرامرز از لشکر
در آن مرغزاران بسی میوه بود
ز پاکی و خوبی همه نابسود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۷ - رزم فرامرز با دیو سیاه و گرفتنش
سپهبد چو بشنید برجست زود
بپوشید جوشن به کردار دود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۸ - آوردن سیه دیو،گنج را به نزد فرامرز
برآید به ما داستانی شود
که هرکس که این داستان بشنود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۵۹ - نامه نوشتن فرامرز به فرطورتوش
ز ما نیز بر وی فراوان درود
درودی که مهرش بود تار و پود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۱ - سخن گفتن سیه دیو از نژاد فرامرز
چوگرشسب خود در جهان کس نبود
که با او توانست رزم آزمود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۲ - پاسخ نامه فرطور توش به فرامرز رستم
ز شمشیر و از جوشن و درع و خود
ز برگستوان آنچه شایسته بود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۷ - خوان چهارم و پنجم و ششم در رفتن فرامرز از سرما و گرما و کشتن کرگدن و رسیدن به خوان هفتم
سبک بار کردند چیزی که بود
وز آنجا برفتند مانند دود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۹ - پذیره شدن فرطورتوش،فرامرز را
به جام بلور از نکویی که بود
چنان چون به چشم بزرگان نمود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۰ - رفتن فرامرز با لشکر،همراه فرطورتوش در میدان و گوی زدن فرامرز و ایرانیان وشرح آن
چو آن گور از دست آن در ربود
بیامد دگر باره برسان دود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۱ - دامادی فرامرز رستم با دختر شاه پریان
همه سر به سر لعل و فیروزه بود
ز یاقوت و از گوهر نابسود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۳ - طلب کردن کیخسرو،فرامرز را
نبیره فرود آمد از اسپ،زود
نیا را فراوان ستایش نمود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۷۶ - زادن سام از دختر فرطورتوش و زادن آذربرزین از دختر شاه کهیلا
فرامرز چون نام اوکرد زود
فرستاده ای کرد مانند دود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۰ - آمدن فرامرز و شبیخون زدن بر لشکر بهمن
مرا رای فرخ چنان ره نمود
کزایدر شوی باز کابل چو دود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۱ - صفت جنگ کردن خورشید
بدین دودمان هرگز انده نبود
به گردون رسیدست این درد و دود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۲ - گرفتن بهمن،سیستان را و پنهان شدن زال زر در خانه کشاورز
سواری یکی نیزه بنهاد زود
به باره برآمد به کرداردود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه
همان گاه برخاست جاماسب زود
بیامد به نزدیک بهمن چودود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۳ - داستان سه فرزانه
به دل گفت داننده اکنون بود
که پیرامن زال،پرخون شود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ
بگفت این و پس جنگ را زان نمود
برآمد زجا اسب،مانند دود
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۸۵ - آمدن بهمن با لشکر به کابل از پی فرامرز به جنگ
بدان روی کو خنگ را ره نمود
برآورد از آن روی،یکباره دود