فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۴ - داستان مهبود با زروان
روانش ز اندیشه پر دود بود
که زروان بداندیش مهبود بود
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی هرمزد دوازده سال بود » بخش ۸
جهاندار زو هم نه خشنودبود
زتیزی روانش پراز دود بود
عنصری » رباعیات » شمارهٔ ۲۶
تا در دو جهان قضای معبود بود
تا خلق جهان و چرخ موجود بود
گر ملک بود بدست محمود بود
ور سعد بود بدست مسعود بود
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۲۱۵ - آگاهی ایرانیان از نیرنگ کوش و کارزار با دشمن
سوار ار جنان تار و هم پود بود
زمین را ز خون یلان رود بود
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۳۲۱ - کارزار سلم با کوش و حیلت کردن قارن و هزیمت شدن کوش
همه روی گیتی پُر از دود بود
گریزنده را سر همی سود بود
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷۲
هر بوده که او ز اصل نابود بود
نابوده و بود او همه سود بود
گر یک نفسش پسند مقصود بود
نابود شود هر آینه بود بود
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۶ - خلوت اول در پرورش دل
عود شد آن خار که مقصود بود
آتش گل مجمر آن عود بود
عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۲۹
هر که را ذرهای وجود بود
پیش هر ذره در سجود بود
نه همه بت ز سیم و زر باشد
که بت رهروان وجود بود
هر که یک ذره میکند اثبات
[...]
عطار » منطقالطیر » بیان وادی توحید » حکایت محمود و ایاز و حسن در روز عرض سپاه
گفت روزی فرخ و مسعود بود
روز عرض لشگر محمود بود
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۲۰ - در بیان حال و منع آنهائی که اهل شرند واز خود بیخبرند و دیگران را احتساب فرمایند
عشق گوید که همو مقصود بود
با محمّد حامد ومحمود بود
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الثانی: فی الشرعیّات و ما یتعلق بها » شمارهٔ ۳۳ - العبودیة
حُسنی که گواه صنع معبود بود
چون حسن بتم زلطف موجود بود
رو بر در او ایاز می باش مُدام
تا عاقبت کار تو محمود بود
اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب السادس: فی ما هو جامع لشرایط العشق و المشاهَده و الحسن و الموافقه و ما یلیق بهذا الباب » شمارهٔ ۱۹۰
حُسنی که گواه حسن معبود بود
چون حسن بتم زلطف موجود بود
رَو بر در او اَیاز می باش مُدام
تا عاقبت کار تو محمود بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۱۶ - رفتن خواجه و قومش به سوی ده
عشق تو بر هر چه آن موجود بود
آن ز وصف حق زر اندود بود
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر پنجم » بخش ۷۷ - خلق الجان من مارج من نار و قوله تعالی فی حق ابلیس انه کان من الجن ففسق
چون ایاز آن چارقش مورود بود
لاجرم او عاقبت محمود بود
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۲
دوش بازم آتشی در جان غم فرسود بود
تا سحر در منزلم از ناله دود آلود بود
ماه من در نیم شب طالع شد از برج شرف
گوئیا در برج طالع کوکب مسعود بود
در دهانش فکرها کردم که یابم جای بوس
[...]
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۳۱۳
پیش از آن کین شخص ناموجود من موجود بود
کوی یارم مقصد و روی توام مقصود بود
پیش از آن کآب بقا را خشک رود تن بدید
جام می در دستم و در دست بانگ رود بود
پیش از آن کز عشق مغز خاکیان بوئی نداشت
[...]
شاه نعمتالله ولی » متفرقات » در ذکر نام بعضی از مشایخ
دیگر آن عارف و دود بود
کنیت او را ابوسعود بود
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۶۶۸
گر دلت آینه صورت مقصود بود
هر چه مقصود تو باشد همه موجود بود
در محبت غرضی گر بود آلوده دلی است
حیف باشد که محبت غرض آلود بود
دیر حاصل شود از نخل قدت میوه دل
[...]
اهلی شیرازی » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۲۷۸
از هر چه در این دایره موجود بود
مقصود شناسایی معبود بود
مقصود حق از وجود ما معرفتست
ور نی ز وجود ما چه مقصود بود