گنجور

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۷

 

با بخل بود به غایتی پیوندت

کز قوت حکایتی کند خرسندت

وینک ز بلای بخل تو ده سالست

تا نشخور شیر می‌کند فرزندت

انوری
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۶۸ - دیدن شیرین و سخن گفتن با او

 

جهان روشن به روی صبح‌خندت

فلک در سایهٔ سرو بلندت

نظامی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۷

 

زهی ماه در مهر سرو بلندت

شکر در گدازش ز تشویر قندت

جهان فتنه بگرفت و پر مشک شد هم

چو بگذشت بادی به مشکین کمندت

سر زلف پر بند تو تا بدیدم

[...]

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش یازدهم » (۶) حکایت سلطان محمود با ایاز در گرمابه

 

کنون چون دیده آمد بنده بندت

شدم چون بند بندت مستمندت

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۱۴) حکایت شعبی و آن مرد که صعوۀ گرفته بود

 

گرم آزاد گردانی ز بندت

در آموزم سه حرف سودمندت

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۵۱ - رفتن خسرو بدریا بطلب گل

 

به خسرو گفت سخت افتاد بندت

نیاید هیچ پندی سودمندت

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۵ - در تمثیل عیاران بغداد و خراسان فرماید

 

اگر خلقان همه دشمن شوندت

چو او خواهی کجا باشد گزندت

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

پس آنگه خط مردودی کشندت

بقعر دوزخ تابان برندت

عطار
 

عطار » مظهر » بخش ۷ - در اشاره بتألیفات خود و عدد ابیات آنها فرماید

 

وگرگوئی بکشتن می‌کشندت

بگویندت توئی رافض برندت

عطار
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۸ - وله ایضا فی صفتها

 

با هر ان کو فتاد پیوندت

کند از بپر خود زبان بندت

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » مثنویات » شمارهٔ ۱ - وله ایضا فی صفتها

 

با هر آن کو فتاد پیوندت

کند از بر خود زبان بندت

کمال‌الدین اسماعیل
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۳۴

 

دل هر که صید کردی نکشد سر از کمندت

نه دگر امید دارد که رها شود ز بندت

به خدا که پرده از روی چو آتشت برافکن

که به اتفاق بینی دل عالمی سپندت

نه چمن شکوفه‌ای رست چو روی دلستانت

[...]

سعدی
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۶

 

تو را تا با تو باشد چون و چندت

نباشد راه درویشی پسندت

بروتی بر جهان زن کین زبون گیر

ندارد جز برای ریشخندت

دمی گر یا تو در سازد دگر دم

[...]

حکیم نزاری
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۴۷

 

صفتی ست آب حیوان، زدهان نوشخندت

اثری ست جان شیرین، ز لبان همچو قندت

به کدام سرو بینم که ز تو صبور باشم

که دراز ماند در دل هوس قد بلندت

به خزان هجر مردم، چه کمت شود که ما را

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵ - ضراعت در صورت قسم

 

به دو گیسوی مشک پیوندت

به دو چشم سیاه دلبندت

اوحدی
 

اوحدی » جام جم » بخش ۵ - ضراعت در صورت قسم

 

به حدیث حیات پیوندت

به جگر گوشگان دلبندت

اوحدی
 
 
۱
۲
۳