تو را تا با تو باشد چون و چندت
نباشد راه درویشی پسندت
بروتی بر جهان زن کین زبون گیر
ندارد جز برای ریشخندت
دمی گر یا تو در سازد دگر دم
بسوزاند بر آتش چون سپندت
قلندروار اگر مردی برون بر
که خوی خواجگی از بن بکندت
ز دست آرزو برخیز و بنشین
که دست آرزو شد پایبندت
هوا در خانه ی شهوت کشیدت
طمع در کوی رسوایی فکندت
ز خود گر ایمنی ره بی گزند است
در این ره هم ز خود باشد گزندت
به نقد امروز بی خود شو که فردا
پشیمانی نباشد سودمندت
نزاری با تو برگفت آن چه دانست
پدر زین به نخواهد داد پندت
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به نقد زندگی دنیوی و پیشنهاد زندگی معنوی میپردازد. شاعر به فرد توصیه میکند که از اسیر شدن در دنیا و آرزوهای زودگذر پرهیز کند و به حقیقت وجود خود پی ببرد. او به ویژگیها و خطرات دنیا اشاره کرده و میگوید که هرگز نباید به ظواهر فریبنده آن اعتماد کرد. در نهایت، با تأکید بر اهمیت شناخت خود و دوری از خواستههای نفسانی، شاعر به فرد یادآوری میکند که پشیمانی در آینده سودی ندارد و بهتر است امروز از خود و آرزوها رها شود.
هوش مصنوعی: این جمله به این معناست که وقتی شخصی در کنارت باشد و همراهیات کند، دیگر نیازی به بررسی و تحلیل شرایط و موقعیتها نیست. زندگی سادهتر و خوشایندتر میشود وقتی که کسی در کنار تو باشد که تو را درک کند و برایت اهمیت قائل باشد.
هوش مصنوعی: به دنیا ضربهای بزن که این ضعف و سستی، جز برای تمسخر تو فایدهای ندارد.
هوش مصنوعی: اگر لحظهای تو بخوانی، دیگر دم نپاید و آن را مانند آتش بسوزاند.
هوش مصنوعی: اگر به مانند یک قلندر، آزاد و بیپروا باشی، از جامعه و قوانین آن فراتر برو و در واقعیت، صفات و ویژگیهای ریاکارانه را از خود دور کن.
هوش مصنوعی: از آرزوها فاصله بگیر و به واقعیتها توجه کن، زیرا این آرزوها تو را به خود وابسته کردهاند.
هوش مصنوعی: در فضای خانه، وسوسه و شهوت تو را به سوی ننگ و رسوایی کشاند.
هوش مصنوعی: اگر از خودت مراقبت کنی، در این مسیر بیخطر خواهی بود، اما اگر بیاحتیاطی کنی، خودت به خودت آسیب خواهی زد.
هوش مصنوعی: امروز از خودت غافل نشو و تلاش کن، چرا که ممکن است فردا پشیمان شوی و دیگر فایدهای برایت نداشته باشد.
هوش مصنوعی: نزاری به تو گفت آنچه را که پدرش میدانست و دیگر پندهایش را نخواهد گفت.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
جهان روشن به روی صبح خندت
فلک در سایه سرو بلندت
کنون چون دیده آمد بنده بندت
شدم چون بند بندت مستمندت
شنیدم کانچنان گشت ارجمندت
که شد پابوس او سرو بلندت
درین غربت هوای دل فکندت
که باد آب و هوایش سودمندت! »
فتم در سایه سرو بلندت
شکر چینم ز لعل نوشخندت
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.