فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو
بریشان شاخها از نقرهٔ ناب
و لیکن شاخها را میوه عناب
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۳۳ - داستان نوشابه پادشاه بردع
زده بارگاهی بریشم طناب
ستونش زر و میخش از سیم ناب
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸۱ - صفت آرایش شهر و کشور، چون عروس، از برای تزویج شاه و شاهزادهٔ بی جفت، خضرخان، زادت خضره راسه، و شاهت وجه العدو بباسه!
فرو برده مشعبد تیغ چون آب
چو مستسقی که نوشد شربت ناب
محمد کوسج » برزونامه (بخش کهن) » بخش ۱۹ - گفتار در گرفتار شدن طوس به دست سوسن رامشگر
همه میخ و استون او سیم ناب
ز ابریشم خام آن را طناب
جامی » هفت اورنگ » سبحةالابرار » بخش ۹ - سبب نظم جواهر آبدار سبحة الابرار که هر عقد وی از رشته آمال عقده گشاست و هر مهره از آن در گردش احوال مهر افزاست
اختر از سیم و شهاب از زر ناب
ساختند از پی آن میخ و طناب
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵
در دیده ندارم دگر ای عهدشکن آب
تا چند به عالم تو زنی آتش و من آب
تا کی به تمنای گل روی تو باشم
سرگشته ی عالم چو بر اطراف چمن آب
هرگاه گذشتی به دل، از اشک سبک خیز
[...]
طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ابیات برگزیده از غزلیات » شمارهٔ ۱۲۵
بر یاد رخش چون رود از دیده من آب
صد باغ توان داد به یک چشم زدن آب
آب از مژه رو کرد به من، آه چه سازم
گر وانشود همچو حباب از سر من آب
با آن رخ شاداب به گلشن چو درآیی
[...]
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۲ - جنگ خرسان با دیوان
تن خرسان ز خنجر غرق خونناب
شده انگشت شان اخگر بدان آب
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۸۴ - جنگ رام و لچمن با دیوان
روان از چشمۀ شمشیرش آن آب
اجل مستسقی از آبش به خوناب
وحیدالزمان قزوینی » شهرآشوب کوچک » بخش ۵۴ - صفت مَدارِس
من تشنه کلام تست چون آب
ایجاز مکن بوقت اطناب
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۴۸
در خاک مرا ز آتش دل گشت بدن آب
شد هممچو حبابم کفن از پهلوی تن آب
از هر گل این باغ شمیم جگر آید
گویا که ز ابر مژه ام خورده چمن آب
چون غنچه بهر قطرهٔ اشکم گل زخمی است
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۵۱ - تتمه حدیث روز عید و حضرات حسنین
بلکه جمله نامهای آن جناب
خوردی از عین الحیوة حسن آب
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۲۱۶ - در بیان اراده ی ابراهیم ع ذبح فرزند خود اسماعیل را
پس نهادش سر به زانو آن جناب
دست و پایش بست محکم با طناب
صامت بروجردی » مختصری از اشعار افصح الشعراء (میرزا حاجب بروجردی) » شمارهٔ ۷ - زبان حال علیا جاه حضرت زهرا(س)
اوفکند ای خسرو عالیجناب
بر گلوی شوهرم از کین طناب
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۱۱۸ - برداشتن امام بیعت خویش را از اصحاب و رفتن گروهی از ایشان
چو لختی برآمد –گشود آن جناب
در از پر گهر درج یاقوت ناب
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان سوم » بخش ۸۷ - منزل دادن سپاه اهل ستم
یکی کیسه آورد پر زر ناب
برشاه بیمار و گفت: ای جناب
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان چهارم » بخش ۱۸ - غنیمت گرفت ابراهیم اموال سپاه مصعب را
وزان پس یکی حلقه فولاد ناب
به گوش اندرونشان نمود آن جناب