گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

نبود اندر جهان و هم نباشد

کرا او جفت باشد غم نباشد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶۶ - نامهٔ ششم اندر نواختن و خواندن دوست

 

به گیتی عاشقی بی غم نباشد

خوشی و عاشقی با هم نباشد

فخرالدین اسعد گرگانی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۸

 

هر دل که قرین غم نباشد

از عشق بر او رقم نباشد

من عشق تو اختیار کردم

شاید که مرا درم نباشد

زیرا که درم هم از جهانست

[...]

سنایی
 

ادیب صابر » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۰

 

دلم بی روی تو خرم نباشد

چو دلبر نیست دل بی غم نباشد

اسیرم عشق را، غمگین ازآنم

اسیر عشق را غم کم نباشد

به بوسی مرهمی نه بر دل من

[...]

ادیب صابر
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۵۲ - فرستادن خسرو شاپور را به طلب شیرین

 

سِزد گر با من او همدم نباشد

ز کس بختم نبُد زو هم نباشد

نظامی
 

عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۶۵

 

حدیث فقر را محرم نباشد

وگر باشد مگر زآدم نباشد

طبایع را نباشد آنچنان خوی

که هرگز رخش چون رستم نباشد

سخن می‌رفت دوش از لوح محفوظ

[...]

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۱۴ - در اعیان جان و در اعیان آن فرماید

 

اگر در صورت این دم دم نباشد

حقیقت بیشکی عالم نباشد

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۸ - در جواب دادن ابلیس در اعیان فرماید

 

چو رسوائی ببخشی کم نباشد

ز بحر خود یکی شبنم نباشد

عطار
 

سعدی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰۳

 

تو را نادیدن ما غم نباشد

که در خیلت به از ما کم نباشد

من از دست تو در عالم نهم روی

ولیکن چون تو در عالم نباشد

عجب گر در چمن برپای خیزی

[...]

سعدی
 

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۴

 

گر جام غم فرستی، نوشم که غم نباشد

کانجا که عشق باشد، این مایه کم نباشد

سودای تست در جان، نقشت درون سینه

حرفی برون نیفتد تا سر قلم نباشد

من خود فتوح دانم مردن به تیغت، اما

[...]

امیرخسرو دهلوی
 

عبید زاکانی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۰

 

جوقی قلندرانیم بر ما قلم نباشد

بود و وجود ما را باک از عدم نباشد

سلطان وقت خویشیم گرچه ز روی ظاهر

لشگر کشان ما را طبل و علم نباشد

مشتی مجردانیم بر فقر دل نهاده

[...]

عبید زاکانی
 

عبید زاکانی » عشاق‌نامه » بخش ۱۴ - رسیدن جواب عاشق بمعشوق

 

دو روزی گر دلی خرم نباشد

چو دولت یار باشد غم نباشد

عبید زاکانی
 

جهان ملک خاتون » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۵۷۱

 

مرا با درد عشقت غم نباشد

که ما را چون تو دلبر کم نباشد

تو رفتی بر سرم یاری گزیدی

بتر زاین پیش ما ماتم نباشد

نهادی بر دلم داغی که هرگز

[...]

جهان ملک خاتون
 

خیالی بخارایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۷۶

 

دلم جز با غمت خرّم نباشد

دوای ریش جز مرهم نباشد

اگر شبهای تنهایی رفیقم

غمِ روی تو باشد غم نباشد

تویی مقصودم از جان ورنه بی تو

[...]

خیالی بخارایی
 

وحشی بافقی » فرهاد و شیرین » بخش ۲۵ - در بیان گرفتاری فرهاد به کمند عشق شیرین

 

چو میل خاطرت با غم نباشد

ورا چندان که خواهی کم نباشد

وحشی بافقی
 

بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۱۹۳

 

هرچند خودنمایی تخت و حشم نباشد

در عرض بی‌حیایی آیینه‌ کم نباشد

پیش از خیال هستی باید در عدم زد

این دستگاه خجلت‌کاو یک دو دم نباشد

موضوع ‌کسوت جود دامن‌فشانیی هست

[...]

بیدل دهلوی
 

رفیق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۲

 

مرا خاطر از آن بی غم نباشد

که بی غم خاطرم خرم نباشد

به دل دردم نباشد کم ز درمان

به جان داغم کم از مرهم نباشد

چو بستم عهد یاری با تو گفتم

[...]

رفیق اصفهانی
 
 
۱
۲