فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۹
نمودار گفتار من من بسم
بدین در نکوهیدهٔ هرکسم
فردوسی » شاهنامه » گفتار اندر داستان فرود سیاوش » بخش ۲۲
بدو گفت هین برنشین از پسم
گرامیتر از تو نباشد کسم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۸ - نامه فرستادن گرشاسب به نزد بهو
به جنگ شما خود نباید کسم
که من با شما پاک تنها بسم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۸۷ - رسیدن گرشاسب به یاری اثرط و شبیخون او
به گرشاسب یاور نباید کسم
اگر اوست تنها من او را بسم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۰۲ - دیدن گرشاسب بر همن رومی را و پرسیدن ازو
نی ام نیز تنها اگر بی کسم
که با من خدایست و یار او بسم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۵۱ - فی تناقض الدارین
ای ز صورت چنانکه جان از جسم
دل ز وحدت چنانکه مرد از اسم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثانی: فی الکلام ذکر کلام الملک العلّام یسهل المرام » بخش ۱۲ - در فترت و جهالت گوید و ستایش پیغمبران علیهمالسلام کند ذکرالانبیاء خیر من حدیث الجهلاء
راستیها ز بیم بند و طلسم
روی پوشیده چون الف در بسم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الرّابع: فی صفة العقل واحواله وافعاله و غایة عنایته و سبب وجوده » بخش ۹ - اندر عزّت عقل
مایه و پایهٔ مدارج اسم
علت و آلت مراتب جسم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب السّابع فصل فیالغرور و الغفلة والنسیان و حبّالامانی والتّهور فی امور الدّنیا و نسیانالموت والبعث والنشر » بخش ۵۷ - اندر تصوّف و زهد ذکر التصوّف الزم علی الحقیقة لان فیه نجاة الخلیفة
همه را در جهان نه روح و نه جسم
در گرفته چو کودکان از بسم
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۴ - فی صفة سهمه و اقباله
خصم را رمح چون الق در بسم
چشمها کرده همچو جان در جسم
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۱۳
پای بر جای نیست همنفسم
چه کنم اوست دستگیر و کسم
در پی گرد کاروان غمش
از رسیلان نالهٔ جرسم
بر سر کوی او شبی گذرم
[...]
ادیب صابر » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۸۲
خوش است باده که باشد یکی حریف ظریف
ظریف نیست حریفی که بشمرد نفسم
چنین حریف طلب کن، چو یافته نشود
بیار باده که من خود حریف خویش بسم
نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
از تو نیز ار بدین غرض نرسم
با تو هم بی غرض بود نفسم