فردوسی » شاهنامه » پادشاهی گشتاسپ صد و بیست سال بود » بخش ۳۰
چه کرد این چمان بارهٔ بربری
چه بایست کردن بدین لاغری
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۹
فراز آورم چاره از هر دری
بخوانم ز هر دانشی دفتری
فردوسی » شاهنامه » داستان هفتخوان اسفندیار » بخش ۱۰
یکی بزم سازم به هر کشوری
که باشد بران کشور اندر سری
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۲
که چون تو سپهبد گزیده سری
سرافراز شیری و گندآوری
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۸
ببردم ز ایرانیان لشکری
به جایی که بد مهتری گر سری
فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۱۸
بباشیم پیشش به خواهشگری
بسازیم هرگونهای داوری
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی بهمن اسفندیار صد و دوازده سال بود » بخش ۴
بپیچی ازان گرچه نیکاختری
چو با کردگار افگند داوری
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۱
ز دشمن بهر سو که بد مهتری
فرستاد بر هر سوی لشکری
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۲
به شهری که بد نامور مهتری
فرستاد نزدیک او گوهری
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی همای چهرزاد سی و دو سال بود » بخش ۳
سپه چون فراوان شد از هر دری
همی آمد از هر سوی لشکری
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۱
بجویند زان آب دریا دری
رسانند رودی به هر کشوری
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی داراب دوازده سال بود » بخش ۴
همی گفت قیصر به هر مهتری
که پیدا شد از تخم من قیصری
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۱
هرانکس که بد کار دیده سری
ببخشید بر هر سری کشوری
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۱
فرستاده آمد ز هر کشوری
ز هر نامداری و هر مهتری
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۳
از اندازهٔ کهتران برتری
من ایدون گمانم که اسکندری
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۸
سکندر سپارد به ما کشوری
بدین پادشاهی شویم افسری
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی دارای داراب چهارده سال بود » بخش ۱۰
نوشتند نامه به هر کشوری
به هر نامداری و هر مهتری