فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۴۶
یکی را ز خاک سیه برکشد
یکی را ز تخت کیان درکشد
ناصرخسرو » دیوان اشعار » مسمط
بر بوستان لشکر کشد مطرد به خون اندر کشد
چون برق خنجر بر کشد گلبنوشی در بر کشد
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۲۰ - ترسانیدن گرشاسب از جادوی
اگر زان دره سر یکی برکشد
هم این جایگه تان به دَم درکشد
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۳ - گفتار در آفرینش آفتاب
چو از مشرق او سر به خاور کشد
ز خاور شب تیره سر بر کشد
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۱۱۷ - نامه فرستادن زال زر به نزدیک ارجاسپ گوید
که فردا چه خورشید خنجر کشد
سر زنگئی شب به خون درکشد
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۸۳ - پرسش آتبین از کاروانیان درباره ی ماچین
اگر ماه بهمن سپه برکشد
همان میغ بر کوه لشکر کشد
ایرانشان » کوشنامه » بخش ۱۷۵ - فریب خوردن طیهور و پیمان کردن با کوش
که گر او سپه سوی خاور کشد
به چین، شاه طیهور را برکشد
سنایی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - ترکیب بند در مدح ایرانشاه
گاه آن آمد که باد مهرگان لشکر کشد
دست او پیراهن اشجار از سر برکشد
باغها را داغهای عبریان بر بر زند
شاخها را چادر نسطوریان بر سر کشد
زان که سیسنبر چو نمامست و نرگس شوخ چشم
[...]
وطواط » قصاید » شمارهٔ ۵۵ - در مدح علاءالدوله اتسز
چون علاء دولت و دین دروغا خنجر کشد
رایت اعزاز حق بر گنبد اخضر کشد
تا بود زین سان هلاک خسم او، از آفتاب
هم سپر گیرد بکف گردون و هم خنجر کشد
دهر کی یارد که در راه خلافش پا نهد؟
[...]
انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۶۱ - تقاضای تشریف از مخدوم
ای خداوندی که هرکه از طاعتت سربرکشد
روزگارش خط خذلان تا ابد بر سر کشد
گر سموم قعر تو بر موج دریا بگذرد
جاودان از قهر دریا باد خاکستر کشد
ور نسیم لطف تو بر شعلهٔ دوزخ وزد
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵ - در سابقهٔ نظم شرفنامه
به بازار شد تا به زر زر کشد
به یک مغربی مغربی درکشد
سید حسن غزنوی » دیوان اشعار » ترجیعات » شمارهٔ ۱۵ - در مدح دولت و اقبال دولتشاه بن بهرام شاه
خسروی کو را به لطف خود همی حق برکشد
خاکپایش چرخ چون در چشم خود اندر کشد
تیر سوی خصم او هدیه همی پیکان برد
تیغ پیش دست او تحفه همی گوهر کشد
بوی عدلش چون بیابد شرع دل بر جان نهد
[...]
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۰ - در بیان مذهب و سلسلۀ پیر خود فرماید
جام اسرارش بده تا درکشد
زو همه درهای معنی برکشد
عطار » مظهرالعجایب » بخش ۱۳ - در نکوهش مفتی میفرماید
هر که چون دانه بیفتد سرکشد
خم معنی را به یک دم درکشد
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۲ - مدح سلطان مظفرالدین قزل ارسلان
کان، دایم از سخاش بخروار زر کشد
جان، دایم از بیانش بدامن گهر کشد
سیمرغ مشرقی است به پرواز رایتش
زان طول و عرض گیتی درزیر پر کشد
هم کفته فلک شکند هم عمود صبح
[...]
اثیر اخسیکتی » دیوان اشعار » ترکیبات » شمارهٔ ۱ - مدح سلطان ارسلان طغرل
آنکه عدلش هرکجا لشکر کشد
صبح هم ترسد که خنجر برکشد
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۷۵۱
هر زمان کز غیب عشق یار ما خنجر کشد
گر بخواهم ور نخواهم او مرا اندرکشد
همچو پره و قفل من چون جفت گردم با کسی
همچو مرغ کشته آن دم پرم از من برکشد
کفر و دین عاشقانش هم رقوم عشق اوست
[...]