فردوسی » شاهنامه » پادشاهی کسری نوشین روان چهل و هشت سال بود » بخش ۱ - آغاز داستان
چو ویران بود بوم در بر من
نتابد درو سایهٔ فر من
خواجه عبدالله انصاری » رباعیات شیخ انصاری (نقل از کشف الاسرار و انوارالتحقیق) » شمارهٔ ۹۵
چندان ناز است از عشق تو در سر من
تا در غلطم که عاشقی تو بر من
یا چند زند وصال تو بر در من
یا در سر کار تو شود این سر من
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۵۲
چندان ناز است ز عشق تو در سر من
تا بر غلطم که عاشقی تو بر من
یا خیمه زند وصال تو بر در من
یا در سر کار تو شود این سر من
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۶ - گفتار اندر ستایش عمید ابو الفتح مظفر
امل گوید که آمد رهبر من
اجل گوید که آمد خنجر من
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷ - برون آمدن سلطان از اصفهان و داستان گویندهء کتاب
چو زین درگه نشیند گَرد بر من
زند بختم به گِردِ ماه خرمن
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ
سپاس جاودان باشدت بر من
که آهرمن نیابد راه در من
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد
چو باشد بانوی تو خواهر من
چه باشد گر نشیند هم بر من
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۳۶ - پاسخ فرستادن ویرو پیش موبد
دگر طعنه زدی بر گوهر من
که بهتر بد ز بابم مادر من
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۳ - زارى کردن ویس از رفتن رامین
نگارا تا تو بودی در بر من
به نوشین خواب خوش بد بستر من
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد
چرا تیره نباشد اختر من
که در خاک است ریزان گوهر من
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۸ - آگاهى یافتن موبد از رامین و رفتن او در باغ
ز نسرین بود و سوسن بستر من
جهان افروز رامین در بر من
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۷۴ - گفتن رفیدا حال رامین با گل
قضا چهنوشت گویی بر سر من
چه خواهد کرد با من اختر من
عثمان مختاری » شهریارنامه » بخش ۹۱ - نامه فرستادن زال زر به نزد وزیر ارجاسب شاه گوید
نبیره سه یل با یکی پور من
گرفت این ستمکاره اهرمن
سنایی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۳۱۷
گه یار شوی تو با ملامتگر من
گه بگریزی ز بیم خصم از بر من
بگذار مرا چو نیستی در خور من
تو مصلح و من رند نداری سر من
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الاوّل: در توحید باری تعالی » بخش ۶۸ - در مناجات گوید
تو کنی فعل من نکو در من
مهربانتر ز من تویی بر من
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الخامس فی فضیلة العلم، ذکر العلم اربح لانّ فضله ارجح » بخش ۱۹ - اندر صفت شب گوید
بامدادان پگاه از درِ من
ناگه آمد پدید دلبر من
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵۱ - در مدح شرف الدوله احمد
ای قد تو سیمین صنوبر من
رخسار تو خورشید از مهر من
خال و خط ت دام و دانه من
چشم و لب تو خصم و داور من
مژگان تو صف صف کمانکش من
[...]