فردوسی » شاهنامه » ضحاک » بخش ۱۱ - خبر بردن کندرو ضحاک را از بساط فریدون
چو مشک آن دو گیسوی دو ماه تو
که بودند همواره دلخواه تو
فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد بزهگر » بخش ۵
مبادا که خم آورد ماه تو
وگر سست گردد کمرگاه تو
فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۴
هر آن کس که او بد بدرگاه تو
بنفرید بر جان بی راه تو
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۴ - بردن گلشاه را از حی
چه در خورد ورقه است گلشاه تو
به من گردد آراسته گاه تو
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۱۴ - چو شد یار با بارهٔ گام زن
برم من تو را سوی گلشاه تو
به پایان برم عمر کوتاه تو
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۴ - آگاهی ورقه از مکر عم
ترا مژده دارم ز گلشاه تو
ترا ره نمایم برِ ماه تو
عیوقی » ورقه و گلشاه » بخش ۳۴ - آگاهی ورقه از مکر عم
کنون سوی شامست گلشاه تو
حقیقت نمودم به تو راه تو
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۳۰ - جنگ دوم گرشاسب با سالاران بهو
نمایش به من در کمینگاه تو
سرش بی تن آن گه ز من خواه تو
سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۹۲ - مناجات شهریار مرحوم خدابخش
نه پایی نهادم اَبَر راه تو
ببودم به یک ذره آگاه تو
امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۲۸
ای تخت و گاه پادشهی جایگاه تو
آراسته است مملکت از تخت و گاه تو
هستی ندیم شاهی و دولت ندیم تو
هستی پناه عالم و ایزد پناه تو
فخر همه شهانی و کس نیست فخر تو
[...]
ایرانشان » بهمننامه » باز آمدن بهمن از هند به ایران و رها کردن زال و دختران رستم از بند » بخش ۸ - رفتن بانوگشسب به نزدیک برزین آذر به ساری و کشته شدن کرکوی
یکی دان نژاد من و شاه تو
نکو گوی شاهم نکوخواه تو
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۱
ایمن ز عارض تو این خط سیاه تو
گویی که به روم آمد از زنگ سپاهِ تو
بر غبغبِ چون سیمت از خطِ سیه گویی
مشک است طرازنده بر طرهٔ ماه تو
تا ابرِ تو را دیدم بر گردِ مهِ روشن
[...]
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۱ - به نام ایزد بخشاینده
خیال نظر خالی از راه تو
ز گردندگی دور درگاه تو
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۲ - مناجات به درگاه باری عز شأنه
مرا هست بینش نظرگاه تو
چگونه نبینم بدو راه تو
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۴۳ - سگالش خاقان در پاسخ اسکندر
بدان آمدم سوی درگاه تو
که بینم رضای تو و راه تو
نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۷ - احوال سقراط با اسکندر
کسی کاو درآید به درگاه تو
خورد سیلی ار گم کند راه تو
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۱ - خطاب زمین بوس
ساخته و سوخته در راه تو
ساخته من سوخته بدخواه تو
عطار » منطقالطیر » فی التوحید باری تعالی جل و علا » حکایت عیاری که اسیر نان و نمک خورده را نکشت
ای خرد سرگشتهٔ درگاه تو
عقل را سر رشته گم در راه تو
عطار » منطقالطیر » بیان وادی استغنا » حکایت مردی که صورت افلاک بر تختهٔ خاک میکشید
چون نداری طاقت این راه تو
گر همه کوهی نسنجی کاه تو