گنجور

ناصرخسرو » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۲۶

 

چون گشت جهان را دگر احوال عیانیش؟

زیرا که بگسترد خزان راز نهانیش

بر حسرت شاخ گل در باغ گوا شد

بیچارگی و زردی و کوژی و نوانیش

تا زاغ به باغ اندر بگشاد فصاحت

[...]

ناصرخسرو
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۱۰ - در مدح شاه مظفرالدین قزل ارسلان

 

چنین نزلی که یابی پر‌معانیش

مبارک‌باد بر جان و جوانیش

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۵ - رسیدن نامهٔ لیلی به مجنون

 

نی گشته قضیب خیزرانی‌ش

خیری شده رنگ ارغوانی‌ش

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۴۴ - صفت رسیدن خزان و در گذشتن لیلی

 

پیرانه گریست بر جوانیش

خون ریخت بر آب زندگانیش

نظامی
 

نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش دوم: خردنامه » بخش ۱۱ - افسانهٔ ارشمیدس با کنیزک چینی

 

چو این مایه در تن نمی‌دانیَش

به صورت زنِ زشت می‌خوانیَش

نظامی
 

عطار » الهی نامه » بخش ششم » (۲) حکایت آن جوان که از زخم سنگ منجیق بیفتاد

 

دمی دو مانده بود از زندگانیش

رفیق اندر میان ناتوانیش

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم

 

نشسته قدسیان در دیده بانیش

که تا بویی بیامد از معانیش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۱ - بسم اللّه الرحمن الرحیم

 

چو سر بنهد بنفشه در جوانیش

دهد خرقه بپیری جاودانیش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

وگر دیدی شفق آن ناتوانی‌ش

چو زر گشتی ز روی زعفرانی‌ش

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۳۱ - بیمار گشتن جهان افروز

 

تُرُش می‌جست تا در زندگانیش

به تلخی جان برآمد در جوانیش

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » آغاز کتاب » بخش ۱۸ - الحكایة و التمثیل

 

خواجه گفت ای مرد اگر رنجانیش

هر زمان سرگشته تر گردانیش

عطار
 

مولانا » مثنوی معنوی » دفتر چهارم » بخش ۱۳۵ - اطوار و منازل خلقت آدمی از ابتدا

 

باز از حیوان سوی انسانیش

می‌کشید آن خالقی که دانیش

مولانا
 

اوحدی » جام جم » بخش ۱۱۴ - در صفت ارشاد پیر

 

این بود سر نشانهٔ ثانیش

که تو تولید مثل میخوانیش

اوحدی
 
 
۱
۲