گنجور

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۱۶ - بردن پدر مجنون را به خانهٔ کعبه

 

گریان همه اهل خانهٔ او

از گم شدن نشانهٔ او

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۵ - دعای پادشاه سعید علاء الدین کرپ ارسلان

 

مقبل آن کس که دخل دانه او

بر چنین آورد به خانه او

نظامی
 

نظامی » خمسه » هفت پیکر » بخش ۳۸ - در ختم کتاب و دعای علاء الدین کرپ ارسلان

 

ذوق انجیر داده دانهٔ او

مغز بادام در میانهٔ او

نظامی
 

عطار » مصیبت نامه » بخش دهم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

تا چو بیند نقش من از خانه او

همچو من از من شود دیوانه او

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۵۳۵

 

از گنج قدم شدیم ویرانهٔ او

ز افسانهٔ او شدیم افسانهٔ او

آوخ که ز پیمان و ز پیمانهٔ او

کس خانهٔ خود نداند از خانهٔ او

مولانا
 

ابن یمین » دیوان اشعار » قطعات » شمارهٔ ٧٢٧

 

که میرود بجناب رفیع آصف عهد

که با فلک ز علو بر زد آستانه او

غیاث دولت و دین هندوی مبارک رای

که مثل او بهنر نیست در زمانه او

ستوده ئی که بود با نسیم الطافش

[...]

ابن یمین
 

صوفی محمد هروی » ده نامه » بخش ۱۳ - نامه چهارم

 

از همه خویشان شده بیگانه او

باغم آن مه شده همخانه او

صوفی محمد هروی
 

امیرعلیشیر نوایی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۱ - مخترع

 

چو آتشی است لب لعل پر فسانه او

زبان به عشوه برآوردنش زبانه او

بهانه در دم قتلم اگر کنده چه زیان

به نقد می کندم قتل چون بهانه او

شهی است باده فروش و خزانه میخانه

[...]

امیرعلیشیر نوایی
 

اهلی شیرازی » شمع و پروانه » بخش ۲۲ - رفتن شمع در فانوس

 

عجب شمعی که بی پروانه او

نبودش باد ره در خانه او

اهلی شیرازی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۴۴ - جامه باف

 

کجاست آن پسر جامه باف خانه او

که تار و پود مرا کند اصول شانه او

سیدای نسفی
 

سیدای نسفی » شهر آشوب » شمارهٔ ۷۰ - کمانگر

 

شوخ کمانگر من دل شد نشانه او

افتاد بر سر من سودای خانه او

در گوشه یی نشینم با قامت خمیده

سر سازم از رگ و پی رو در فسانه او

سیدای نسفی
 

آشفتهٔ شیرازی » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۳

 

بنده پیر خراباتم و پیمانه او

که پناه فلک آمد در میخانه او

حاش لله که رود مستی عشقش از سر

هرکه نوشید چو ما باده ز پیمانه او

من به پای خم اگر خاک نشینم چه عجب

[...]

آشفتهٔ شیرازی
 
 
sunny dark_mode