عطار » مظهرالعجایب » بخش ۶۷ - در قبول نمودن نصیحت و بیان ادیان و ملل مختلفۀ مخترعان و توضیح دین هدی که طریقۀ آل مصطفی و مرتضی است
او بود روح روان و جان ما
او بود چون لعل اندر کان ما
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۹
ای از ورای پردهها تاب تو تابستان ما
ما را چو تابستان ببر دل گرم تا بستان ما
ای چشم جان را توتیا آخر کجا رفتی بیا
تا آب رحمت برزند از صحن آتشدان ما
تا سبزه گردد شورهها تا روضه گردد گورها
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۴۸
از پی شمس حق و دین دیده گریان ما
از پی آن آفتابست اشک چون باران ما
کشتی آن نوح کی بینیم هنگام وصال
چونک هستیها نماند از پی طوفان ما
جسم ما پنهان شود در بحر باد اوصاف خویش
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۵۰
درد شمس الدین بود سرمایه درمان ما
بی سر و سامانی عشقش بود سامان ما
آن خیال جان فزای بخت ساز بینظیر
هم امیر مجلس و هم ساقی گردان ما
در رخ جان بخش او بخشیدن جان هر زمان
[...]
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۹
کرانی ندارد بیابان ما
قراری ندارد دل و جان ما
جهان در جهان نقش و صورت گرفت
کدامست از این نقشها آن ما
چو در ره ببینی بریده سری
[...]
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۷ - قصهٔ دیدن خلیفه لیلی را
چون بحق بیدار نبود جان ما
هست بیداری چو در بندان ما
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر اول » بخش ۱۶۲ - رجوع به حکایت زید
شد حواس و نطقِ باپایان ما
محو نور دانش سلطان ما
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۱۸ - تتمهٔ قصهٔ مفلس
مفلسیِ دیو را یزدان ما
هم منادی کرد در قرآن ما
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر دوم » بخش ۲۴ - حسد کردن حشم بر غلام خاص
وز قران خرمی با جان ما
میبزاید خوبی و احسان ما
مولانا » مثنوی معنوی » دفتر سوم » بخش ۲۱۲ - ملاقات آن عاشق با صدر جهان
جذب آبست این عطش در جان ما
ما از آن او و او هم آن ما
امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۲
گنج عشق تو نهان شد در دل ویران ما
می زند زان شعله دایم آتشی در جان ما
ای طبیب از ما گذر، درمان درد ما مجوی
تا کند جانان ما از لطف خود درمان ما
یوسف عهد خودی تو، ای صنم با این جمال
[...]
خواجوی کرمانی » دیوان اشعار » صنایع الکمال » حضریات » غزلیات » شمارهٔ ۱۳
آن ماه مهر پیکر نامهربان ما
گفت ای بنطق طوطی شکّرستان ما
وقت سحر شدی به تماشای گل به باغ
شرمت نیامد از رخ چون گلستان ما
در باغ سرو را ز حیا پای در گلست
[...]
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۴۸ - غزل خواندن پریدخت
چو شمع آمدی در شبستان ما
برافروختی قصر و ایوان ما
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۹۵ - یاد پریدخت کردن سام را
توکل به دادار و یزدان ما
که هست او به قدرت نگهبان ما
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۵۷ - رفتن سام به درگاه شدید و چگونگی آن
گرفتار بودست رضوان ما
وز آن آتش هجر بر جان ما
خواجوی کرمانی » سام نامه - سراینده نامعلوم منسوب به خواجو » بخش ۱۶۰ - رفتن سام به سوی طلسم جمشید و چگونگی آن
رهانی ازین رنج رضوان ما
سرافرازی از بخت این جان ما
سلمان ساوجی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۰
بیگل رویت ندارد، رونقی بستان ما
بی حضورت، هیچ نوری نیست، در ایوان ما
گر بسامان سر کویش رسی ای باد صبح
عرضه داری شرح حال بی سرو سامان ما
در دل ما، خار غم بشکست و در دل غم، بماند
[...]
سلمان ساوجی » جمشید و خورشید » بخش ۸۰ - غزل
بی گل رویت ندارد رونقی بستان ما
بی حضورت هیچ نوری نیست در ایوان ما
گر به سامان سر کویش رسی، ای باد صبح
عرضه داری شرح حال بی سر و سامان ما
شرح سودایش که دل با جان مرکب کرده است
[...]
سیف فرغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۳
الا ای غمت شادی جان ما
تویی راحت جان پژمان ما
دلی کو جهانیست بردی، برو
چه افتاده یی در پی جان ما
پری رویی از مردمت باک نیست
[...]
ناصر بخارایی » غزلیات » شمارهٔ ۲۹
عاقبت رحمی کند بر درد ما، درمان ما
بندگان خویش را یاد آورد سلطان ما
گر نخواهد بود وصل یار ما اندر بهشت
لاجرم باغ جنان خواهد شدن زندان ما
تو ز وصل خویشتن هرگز نیفتادی جدا
[...]