بخش ۱۶۰ - رفتن سام به سوی طلسم جمشید و چگونگی آن
به تسلیم جنی چنین گفت سام
ز پیکار طلاج گسترده دام
ندیدم به میدان چو آن بدکنش
کزو تیره گردد یلان را منش
یکایک سلیحم برون شد ز دست
ز نیرنگ طلاج جادوپرست
سرانجام از من بشد ناپدید
ازو شاد شد جان جنگی شدید
ندانم چه چاره سگالم بدو
بدان تا براندازم آن کینه جو
به پاسخ بدو گفت کای نامدار
یکی داستان گویمت گوش دار
بسی دام دارد ز افسون به دست
نتابید به میدان او پیل مست
همه سنگ آهن ربا دارد او
از آن تخم نیرنگ میکارد او
بدین گرز و شمشیر و تیر و سنان
نگیرد کس او را همی در جهان
ورا تیغ و گرزی که اندر طلسم
نهادست جمشید فرخنده اسم
نوشته برو نام یزدان پاک
کزو جان جادوست اندوهناک
گر او را به دست اندر آری همی
همه کار جادو سر آری همی
به سوی طلسمت بیاید شدن
شکستن مر او را و باز آمدن
همان گرد قلواد یابد رها
به رنجی یکی گنج یا بیبها
کنم شمسه را همرهت در زمان
شکست اندر آری تو بر بدگمان
رهانی ازین رنج رضوان ما
سرافرازی از بخت این جان ما
بگوید به تو شمسه کار طلسم
بداند سراسر شمار طلسم
اگرچه تو ایدر شوی بهر نام
سر ما ز دشمن درآید به دام
گرفتار گردیم پیش شدید
ولیکن به ما بد نخواهد رسید
درآید سر ما به زنجیر و بند
تو آنجا چو آئی تن ارجمند
برآری دمار از تن بدسگال
نباشد به گیتی تو را کس همال
خدای جهان یار جان تو باد
بلا بر تن بدگمان تو باد
چو بشنید ازو سام خندید سخت
که بیدار گردید بغنوده بخت
سه جام از می لعلگون نوش کرد
سخنهای رفته فراموش کرد
پس آنگه بپوشید اسباب جنگ
ببستند بر اسب زین خدنگ
نشست از بر چرمه رهنورد
همان شمسه ماه همراه کرد
همانگه بیامد به سوی طلسم
پراندیشه در جستجوی طلسم
یکی آتشی دید ناگه ز دور
درخشان به مانند رخسار هور
بدان روشنائی بشد نامدار
همی راند آن باره راهوار
شتابنده با شمسه ماهرو
همه راه جوینده و پویه پو
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این متن، سام به جنی تسلیم میشود و از او میخواهد که دربارهی جنگ با طلاج، موجودی خطرناک، توضیح دهد. او اشاره میکند که هیچ جنگجویی مانند این موجود در میدان وجود ندارد و تمامی سلاحها و تلاشهای او بینتیجه مانده است. جنی به سام میگوید که طلاج دارای افسونهای بسیار و سلاحهای جادویی است که قدرت شکستناپذیری به او میدهند. او همچنین میافزاید که اگر سام بتواند طلسم او را بشکند، موفق به شکست طلاج خواهد شد.
پس از شنیدن اطلاعات از جنی، سام با اعتماد به نفس به میدان جنگ میرود و به دنبال شکستن طلسم طلاج میگردد. در این مسیر، او همسفر خود، شمسه، را نیز به همراه دارد و هر دو با هم به سمت هدف خود حرکت میکنند. سام با شجاعت و عزم به دنبال نبرد میرود و آماده است تا با چالشهای طلاج مقابله کند.
هوش مصنوعی: سام به جنی گفت: به خاطر جنگ و نبردی که دارم، مانند شکارچی دام را پهن کردهام و تسلیم نمیشوم.
هوش مصنوعی: در میدان نبرد، مانند او را ندیدم که باعث میشود دلیران دچار تیرهروزی و ناامیدی شوند.
هوش مصنوعی: همهی سلاحها و ابزارهای من یکی یکی از دستم خارج شد و به دلیل فریب و نیرنگ کسی که جادو میکند، نتوانستم به هدف خود برسم.
هوش مصنوعی: در نهایت آن شخص از من ناپدید شد و جانم از جدایی او بسیار نگران و آشفته شد.
هوش مصنوعی: نمیدانم چه راه حلی برای رفع مشکل خود پیدا کنم، اما باید به او بگویم تا بتوانم این کینه و حسد را کنار بگذارم.
هوش مصنوعی: به او گفتم، ای فرد معروف، داستانی برایت دارم، گوش کن.
هوش مصنوعی: بسیاری از دامها و ترفندها در دست او وجود دارد، اما هیچکس نمیتواند به میدان او قدم بگذارد، حتی اگر مثل فیل مست باشد.
هوش مصنوعی: همهٔ سنگها خاصیت جذب آهن را دارند، ولی او از این خاصیت برای کاشتن تخم نیرنگ استفاده میکند.
هوش مصنوعی: هیچ کس با استفاده از گرز، شمشیر، تیر و نیزه نمیتواند او را در این جهان متوقف کند.
هوش مصنوعی: او تیغ و گرزی دارد که جمشید، پادشاه خوشنام و فرخنده، در جادو و افسون به کار گرفته است.
هوش مصنوعی: نام خداوند پاک را بنویس، که جان تو به خاطر او پر از غم و اندوه است.
هوش مصنوعی: اگر او را به دست بیاری، میتوانی تمام کارها را با جادو انجام بدهی.
هوش مصنوعی: به سوی جادوی تو میآید که آن را بشکند و دوباره به خودش برگردد.
هوش مصنوعی: بعضی از افراد برای دستیابی به اهداف و آرزوهای خود، ممکن است فقط به ظاهر و چیزهای بیارزش دلخوش باشند، در حالی که برای رسیدن به آنها باید تلاش و سختیهای زیادی را متحمل شوند. در نهایت، تلاش و رنج کشیدن میتواند به دستآوردهای واقعی و با ارزش منجر شود.
هوش مصنوعی: من در زمان سختی و شکست، تو را به همسفری خود میگیرم و به تو کمک میکنم تا از بدگمانی و ناامیدی دور شوی.
هوش مصنوعی: ما را از این درد رهایی ببخش و ما را با خوشبختی و شادکامی، سرافراز و سرزنده کن.
هوش مصنوعی: به تو خواهد گفت که شمسه (خورشید) تمام اسرار جادو و طلسم را میداند.
هوش مصنوعی: هرچند تو در اینجا برای نام و آوازهات حضور داری، اما از دشمنان، به دام میافتیم.
هوش مصنوعی: ما در مقابل سختیها و مشکلات قرار خواهیم گرفت، اما هیچ آسیبی به ما نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: اگر سر ما در زنجیر و بند باشد، وقتی تو خواهی آمد، تن باارزش ما نیز در آنجا خواهد بود.
هوش مصنوعی: اگر تو در جستجوی شخصی بد و شرور باشی، هیچ کس در دنیا حامی تو نخواهد بود.
هوش مصنوعی: خداوند جهان همیشه حمایتی برای جان تو باشد و ای کاش مشکلات و سختیها بر بدن کسانی که تو را بدگمان میپندارند، فرود آید.
هوش مصنوعی: سام با شنیدن این خبر خیلی خوشحال شد و به قدری شاد شد که بخت او که مدتی خوابیده بود، دوباره بیدار و فعال گشت.
هوش مصنوعی: سه جام شراب سرخ نوشید و همه صحبتهای گذشته را فراموش کرد.
هوش مصنوعی: سپس تجهیزات جنگی را آماده کردند و زین و افسار را بر روی اسب بستند.
هوش مصنوعی: در کنار راه، مسافر خستهای که با خود نور ماه را همراه دارد، استراحت کرد.
هوش مصنوعی: او در همان لحظه به سمت طلسمی که پر از فکر و اندیشه بود آمد تا آن را پیدا کند.
هوش مصنوعی: ناگهان از دور، آتش درخشانی را دید که مانند چهره نورانی خورشید میدرخشید.
هوش مصنوعی: بدان که روشنایی مشهور شد و آن راه را با آرامش پیمود.
هوش مصنوعی: شخصی که با سرعت و انگیزه به سوی هدفش حرکت میکند، راهی را که میخواهد پیدا میکند و به جلو میرود.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.