گنجور

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۱۱

 

خنک پادشاهی که هنگام او

زمانه به شاهی برد نام او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » منوچهر » بخش ۲۲

 

رسید و بدانستم از کام او

همان خواهش و رای و آرام او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان خاقان چین » بخش ۱

 

هم از شهر پرسد هم از نام او

ازانپس بسازیم فرجام او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی خسرو پرویز » بخش ۳۷

 

به گیتی رونده بود کام او

به منشورها بر بود نام او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی شیرویه » بخش ۶

 

برآشفت شیرین ز پیغام او

وزان پرگنه زشت دشنام او

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » پادشاهی یزدگرد » بخش ۱۱

 

که هرمزد خراد بُد نام او

بدین اندرون بود آرام او

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱ - آغاز

 

که هستند چرخ و زمان رام او

نجوید ستاره مگر کام او

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۰ - در ستایش شاه بودلف گوید

 

چنین باد تا جاودان نام او

مگر داد چرخ از ره کام او

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۲ - آغاز داستان

 

کشد سوی دام آنکه شد رام او

کُشد پس چو آویخت در دام او

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۳۴ - رزم چهارم گرشاسب با هندوان

 

پی پیل پی خسته در دام او

سواران خبه در خم خام او

اسدی توسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۳۹

 

بدی پیل در صف کین رام او

شدی غرقه غواص در جام او

اسدی توسی
 

سرایندهٔ فرامرزنامه » فرامرزنامه » بخش ۱۶۹ - پذیره شدن فرطورتوش،فرامرز را

 

ز بهر خور و خواب و آرام او

همان از پی شادی و کام او

سرایندهٔ فرامرزنامه
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۲۳

 

آن جهانداری که اصل دولت است ایام او

حجت فتح و دلیل نصرت است اعلام او

بشکند ناموس صد لشکر به یک تهدید او

بگسلد پیمان صد دشمن به یک پیغام او

صنع یزدان آن کند ظاهر که باشد رای او

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۲۴

 

آمد رسول عید و مه روزه نام او

فرخنده باد بر شه‌گیتی سلام او

سلطان جلال دولت باقی معز دین

شاهی‌ که هست دولت و دین زیر نام او

فال جهان خجسته شد و کار دین تمام

[...]

امیر معزی
 

امیر معزی » قصاید » شمارهٔ ۴۲۵

 

تا دین مصطفی است تو هستی قوام او

تا ملک پادشاست تو هستی نظام او

هرکس که او امام جهان است در علوم

چون بنگرم تویی به حقیقت امام او

بر فتح قادرست حسام خدایگان

[...]

امیر معزی
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۶ - اشاره به نظم بهمن نامه

 

کنون کام و آیین و آرام او

پراگنده اندر جهان نام او

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۹ - نامه فرستادن مهراج به دست رسول به نزد ضحاک

 

برآشفتم از خیره پیغام او

وزآن ناسزا جنگ و دشنام او

ایرانشان
 

ایرانشان » کوش‌نامه » بخش ۲۴۳ - جنگ تن به تن قارن و کوش و گرفتار شدن کوش

 

بخندید قارن ز پیغام او

تو گفتی همی دید فرجام او

ایرانشان
 

وطواط » قصاید » شمارهٔ ۱۷۲ - هم در مدح اتسز گوید

 

خوارزمشه ، که هست زمانه غلام او

دور سپهر و سیر ستاره بکام او

از صورت هلال فلک را بهر مهی

در گوش حلقه ایست ، مگر شد غلام او ؟

بوده بقای فضل و هنر در بقای او

[...]

وطواط
 
 
۱
۲
۳
۷