نظامی » خمسه » اسکندرنامه - بخش اول: شرفنامه » بخش ۵ - در سابقهٔ نظم شرفنامه
چو شمع آتش افتاده در باغ من
شده باغ من آتشین داغ من
نظامی » خمسه » مخزن الاسرار » بخش ۱۷ - ثمره خلوت اول
ای به تبش ناصیت از داغ من
بیخبر از سبزه و از باغ من
جامی » هفت اورنگ » خردنامه اسکندری » بخش ۷۳ - عذر خواستن مادر اسکندر حکیمان را
ز دید از کرم خیمه بر باغ من
شدید از خرد مرهم داغ من
بابافغانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۵۸
مجو ای دل بخور از بهر ترتیب دماغ من
مگر آگه نیی شبهای هجر از درد و داغ من
دلم کز داغ هجران شد سیه منما ره وصلش
که هرگز سوی بستان ره نخواهد بر در زاغ من
به داغ بی کسی ز انسان گرفتارم که گر سوزم
[...]
میرداماد » دیوان اشراق » مشرقالانوار » بخش ۱۱ - سبب نظم این دفتر
بلبل فضلم ز هنر باغ من
ناصیه معرفت از داغ من
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۲۳۶
به هم پیوسته از بس در حریم سینه داغ من
تماشایی ندارد رنگ از گلگشت باغ من
چنان از آفتاب عشق می جوشد دماغ من
که پهلو می زند با چشمه خورشید داغ من
مرا برده است وحشت از جهان آب و گل بیرون
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۳۹۵
چون تخم سوخته است ز سودا دماغ من
کز ابر نوبهار شود تازه داغ من
منت کند سیاه، دل روشن مرا
دست حمایت است نفس بر چراغ من
از خرقه داغهای مرا می توان شمرد
[...]
صائب تبریزی » دیوان اشعار » مطالع » شمارهٔ ۴۰۸
آشفته می شود ز نصیحت دماغ من
دست حمایت است نفس بر چراغ من
اسیر شهرستانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۱۷
بهار سوختن بخشیده سامانی به داغ من
که هر سو شعله ای گلدسته می بندد ز باغ من
عجب رسواییی سر در پی گمنامیم دارد
شود هر نقش پا آیینه راه سراغ من
صبا بیگانه بود از رنگ و بوی گلشن هستی
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۲
گذشتی مست با غیر و زدی آتش به داغ من
کجا رفتی بیا ای شبنم گلهای باغ من
به سوی کلبه من پاگذار و خانه روشن کن
پریده رنگ چون پروانه از روی چراغ من
به هر جا می روم بوی کباب آید ز اعضایم
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۳
غریبم نیست همچون لاله دلسوزی به داغ من
ز شب تا روز بی پروانه می سوزد چراغ من
گل نشکفته ام عمریست سر در پیرهن دارم
تماشای چمن رفتست بیرون از دماغ من
به تکلیفم اگر آید برون از راه برگردد
[...]
سیدای نسفی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۴۷۴
خوش آن روزی که می نوشیده می رفتی به باغ من
چمن می ریخت شبها روغن گل در چراغ من
نمی دانم چه داری امشب ای بدخوی در خاطر
گه از شمع و گه از پروانه می سازی سراغ من
به زخم سینه چون گل روی بهبودی نمی بینم
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۲
بههر جا پرتو حسنت برافروزد چراغ من
سیاهی افکند در خانهٔ خورشید داغ من
به بو یی زپن بهارم وا نشد آغوش استغنا
عیار شرمگیرید از تریهای دماغ من
به رنگ نشئهٔ می رفتهام زین انجمن اما
[...]
بیدل دهلوی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۵۳۳
ز خودداری نفس میزد تب و تاب چراغ من
در آتش تاختم چندانکه شد هموار داغ من
سواد عالم اسباب کو صد دشت پردازد
تغافل کم فضایی نیست در کنج فراغ من
گل جمعیت رنگم پریشان کرد ناکامی
[...]
مشتاق اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۵۲
شبی روز منست ای از تو روشن چشم داغ من
که گردی انجمن افروز من چشم چراغ من
شبی شور از فروغ مهر شمعافروز داغ من
نه آخر من سیهروز توام چشم و چراغ من
بود خون جگر می بیلب ساقی همان بهتر
[...]
حزین لاهیجی » غزلیات » شمارهٔ ۷۵۲
ز خط گلعذاران است سودایی دماغ من
نمک پرورده ی شور بهاران است داغ من
دمی در گلشنم، ضبط زبان خود کن ای بلبل
که نازکتر بود از پرده های گل دماغ من
کند سر دو عالم را، ز مستی نقل محفلها
[...]
ملا احمد نراقی » مثنوی طاقدیس » بخش ۸۰ - در بیان شناختن شخصی آن مرد عارف را
وه چه زخمی مرهم صد داغ من
روضه ی من گلشن من باغ من
رضاقلی خان هدایت » تذکرهٔ ریاض العارفین » فردوس در شرح احوال متأخرین و معاصرین » بخش ۶۰ - نادری کازرونی
لاله ستان این دل صد داغ من
باغ اگر سیر کنی باغ من
الهامی کرمانشاهی » شاهدنامه (چهار خیابان باغ فردوس) » خیابان اول » بخش ۲۲ - رفتن امام به بدرود قبر مادر و گفتگوی حضرت صدیقه با آن جناب
که ای بر شکفته گل باغ من
فزودی زنو داغ برداغ من