گنجور

رودکی » مثنوی‌ها » ابیات به جا مانده از مثنوی بحر هزج » پاره ۱۰

 

تو ازفرغول باید دور باشی

شوی دنبال کار و جان خراشی

رودکی
 

خیام » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۱۶۴

 

بر سنگ زدم دوش سبوی کاشی

سرمست بدم که کردم این عیاشی

با من به زبان حال می‌گفت سبو

من چون تو بدم تو نیز چون من باشی

خیام
 

انوری » دیوان اشعار » قصاید » قصیدهٔ شمارهٔ ۱۹۷

 

ای کرده ز تیغت فلک تحاشی

فتحت ز حشم نصرت از حواشی

پیروزی و شاهی ترا مسلم

بر جملهٔ آفاق بی‌تحاشی

در بندگی تو سپهر و ارکان

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۴۲۰

 

با دل گفتم که‌ای همه قلاشی

چونی و چگونه‌ای کجا می‌باشی

دل دیده پرآب کرد و گفتا که خموش

در خدمت خیل دختر جماشی

انوری
 

نظامی » خمسه » خسرو و شیرین » بخش ۴۱ - مراد طلبیدن خسرو از شیرین و مانع شدن او

 

از آن ترسم که فردا رخ خراشی

که چون من عاشقی را کشته باشی

نظامی
 

نظامی » خمسه » لیلی و مجنون » بخش ۳۳ - انس مجنون با وحوش و سباع

 

آورده به حفظ دورباشی

از شیر و گوزن خواجه‌تاشی

نظامی
 

عطار » بلبل نامه » بخش ۳۳ - مجادله کردن بلبل با موش خوار و جواب او

 

چرا عاشق نباشی تا بباشی

برون از زاهدان رومی خراشی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۵ - خواستگاری شاه اصفهان از گل

 

توان کرد از چنین یاری تحاشی

سزد گر در چنین کاری نباشی

عطار
 

عطار » خسرونامه » بخش ۲۹ - رفتن خسرو به طبیبی بر بالین گلرخ

 

طبیب من مکن از من تحاشی

خلاصم ده ازین صاحب فراشی

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۲ - در ذات و صفات و توحید حضرت باری تعالی فرماید

 

جهان چون اوّل و آخر تو باشی

چه گویم این زمان اسرار فاشی

عطار
 

عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۱۱ - در خطاب کردن با دل در رموز معانی فرماید

 

چو معجونی تو اندر حقّه باشی

نکو بنگر که خود زینسان قماشی

عطار
 

اوحدالدین کرمانی » دیوان رباعیات » الباب الخامس: فی حسن العمل و ما یتضمّنه من المعانی ممّا اطلق علیه اسم الحسن » شمارهٔ ۵

 

در راه نفاق اگر بتی بتراشی

در پیش نهی و جان برو می پاشی

به زآن باشد که در ره قلّاشی

دعوی کنی و دل سگی بخراشی

اوحدالدین کرمانی
 

کمال‌الدین اسماعیل » رباعیات » شمارهٔ ۸۱۳

 

زین گونه که تو بدل ربایی فاشی

عاشق خواهی ز سنگ صد بتراشی

معشوقی تو بعشق کس نیست گرو

خود هم تو سزد که عاشق خود باشی

کمال‌الدین اسماعیل
 

کمال‌الدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۲۴ - وله ایضا

 

ایا حرّی که دستت گاه بخشش

چو ابر بهمنست از سیم پاشی

شکاری کرده ام امروز زیبا

چنان کز سیم سروی بر تراشی

ولیک از شرم رویم می نماید

[...]

کمال‌الدین اسماعیل
 

عراقی » عشاق‌نامه » فصل پنجم » بخش ۴ - مثنوی

 

گر تو از عاشقان قلاشی

کم از آن گلخنی چرا باشی؟

عراقی
 
 
۱
۲
۳