گنجور

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۳

 

سوی گنبدان دژ فرستادیم

ز خواری به بدکارگان دادیم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » داستان رستم و اسفندیار » بخش ۲۹

 

به پیش سران پندها دادیم

نهانی به کشتن فرستادیم

فردوسی
 

فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۴

 

به پیش شبانان فرستادیم

به پروار شیران نر دادیم

فردوسی
 

اسدی توسی » گرشاسپ‌نامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را

 

بدو گفت خوش مژده ای دادیم

ز شادی دری تازه بگشادیم

اسدی توسی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین

 

جوانی هردوان بر باد دادیم

دو گیتی بر سر کامی نهادیم

فخرالدین اسعد گرگانی
 

قطران تبریزی » دیوان اشعار » مثنوی

 

بسی خلعت و خواسته دادیم

بکام دل آنجا فرستادیم

قطران تبریزی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱

 

دستی که به عهد دوست دادیم

از بند نفاق برگشادیم

زان زهد تکلفی برستیم

در دام تعلق اوفتادیم

از پیش سجاده بر گرفتیم

[...]

سنایی
 

سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰

 

سر بر خط عاشقی نهادیم

در محنت و رنج اوفتادیم

تن را به بلا و غم سپردیم

دل را به امید عشق دادیم

غم‌خواره شدیم در ره عشق

[...]

سنایی
 

عین‌القضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل رابع - خود را بشناس تا خدا را بشناسی

 

در دیدۀ دیده دیده​ای بنهادیم

و آن را ز ره دیده غذا می​دادیم

ناگه بسر کوی جمال افتادیم

از دیده و دیدنی کنون آزادیم

عین‌القضات همدانی
 

انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳

 

تا رخت دل اندر سر زلف تو نهادیم

بر رخ ز غم عشق تو خونابه گشادیم

در کار تو جان را به جفا نیست گرفتیم

در راه تو رخ را به وفاراست نهادیم

در آرزوی روی تو از دست برفتیم

[...]

انوری
 

انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۷۳ - از زبان پسران میرداد که یکی طوطی به یک ملقب به ناصرالدین و دیگر عضدالدین است گفته و آنها را ستایش کرده است

 

گیتی به سر سنان گشادیم

پس از سر تازیانه دادیم

ملک همه خسروان گرفتیم

سد همه دشمنان گشادیم

بنیاد جهان اگر کهن بود

[...]

انوری
 

عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۱۳

 

بستیم میان و خون دل بگشادیم

پندار وجود خود ز سر بنهادیم

ما را چه کنی ملامت، ای دوست که ما

در وادی بینهایتی افتادیم

عطار
 

عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۸) حکایت ابرهیم ادهم در بادیه

 

چو روی اندر بیابان در نهادیم

بذات العرق با خضر اوفتادیم

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید

 

چو درگهواره گور اوفتادیم

چو طفلان ما در آن عالم بزادیم

عطار
 

عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل

 

گهی سر بر سر زانو نهادیم

گهی در های و هوی هو فتادیم

عطار
 

عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید

 

حقیقت بر تو این در برگشادیم

ترا گنج یقین در دل نهادیم

عطار
 

مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۲

 

ساقیا ما ز ثریا به زمین افتادیم

گوش خود بر دم شش تای طرب بنهادیم

دل رنجور به طنبور نوایی دارد

دل صدپاره خود را به نوایش دادیم

به خرابات بدستیم از آن رو مستیم

[...]

مولانا
 
 
۱
۲
۳