فردوسی » شاهنامه » جنگ بزرگ کیخسرو با افراسیاب » بخش ۱۴
به پیش شبانان فرستادیم
به پروار شیران نر دادیم
اسدی توسی » گرشاسپنامه » بخش ۱۴ - ملامت کردن پدر دختر خویش را
بدو گفت خوش مژده ای دادیم
ز شادی دری تازه بگشادیم
فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۸ - رفتن دایه به گوراب نزد رامین
جوانی هردوان بر باد دادیم
دو گیتی بر سر کامی نهادیم
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۳۱
دستی که به عهد دوست دادیم
از بند نفاق برگشادیم
زان زهد تکلفی برستیم
در دام تعلق اوفتادیم
از پیش سجاده بر گرفتیم
[...]
سنایی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۰
سر بر خط عاشقی نهادیم
در محنت و رنج اوفتادیم
تن را به بلا و غم سپردیم
دل را به امید عشق دادیم
غمخواره شدیم در ره عشق
[...]
سنایی » حدیقة الحقیقه و شریعة الطریقه » الباب الثامن ذکرالسطان یستنزلالامان » بخش ۳۰ - اندر رادی و حسن سیرت پادشاه
گفت کانبارخانه بگشادیم
ابر گر زفت گشت ما رادیم
عینالقضات همدانی » تمهیدات » تمهید اصل رابع - خود را بشناس تا خدا را بشناسی
در دیدۀ دیده دیدهای بنهادیم
و آن را ز ره دیده غذا میدادیم
ناگه بسر کوی جمال افتادیم
از دیده و دیدنی کنون آزادیم
انوری » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۲۳۳
تا رخت دل اندر سر زلف تو نهادیم
بر رخ ز غم عشق تو خونابه گشادیم
در کار تو جان را به جفا نیست گرفتیم
در راه تو رخ را به وفاراست نهادیم
در آرزوی روی تو از دست برفتیم
[...]
انوری » دیوان اشعار » مقطعات » شمارهٔ ۳۷۳ - از زبان پسران میرداد که یکی طوطی به یک ملقب به ناصرالدین و دیگر عضدالدین است گفته و آنها را ستایش کرده است
گیتی به سر سنان گشادیم
پس از سر تازیانه دادیم
ملک همه خسروان گرفتیم
سد همه دشمنان گشادیم
بنیاد جهان اگر کهن بود
[...]
عطار » مختارنامه » باب ششم: در بیان محو شدۀ توحید و فانی در تفرید » شمارهٔ ۱۳
بستیم میان و خون دل بگشادیم
پندار وجود خود ز سر بنهادیم
ما را چه کنی ملامت، ای دوست که ما
در وادی بینهایتی افتادیم
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۸) حکایت ابرهیم ادهم در بادیه
چو روی اندر بیابان در نهادیم
بذات العرق با خضر اوفتادیم
عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید
چو درگهواره گور اوفتادیم
چو طفلان ما در آن عالم بزادیم
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۱۱ - الحکایه و التمثیل
گهی سر بر سر زانو نهادیم
گهی در های و هوی هو فتادیم
عطار » هیلاج نامه » بخش ۳۳ - در حقیقت سرّ منصور و دریافتن اعیان گوید
حقیقت بر تو این در برگشادیم
ترا گنج یقین در دل نهادیم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۶ - در صفت معراج حضرت محمّد علیه الصّلوة و التسلیم فرماید
ترا دادیم و دیگر کس ندادیم
همه از بهر دیدارت نهادیم
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۹۴ - در حکایت پاکبازی و طلب کردن حقیقت ذات و آوازدادن هاتف آن طالب را فرماید
ترا امشب یکی جامی که دادیم
حقیقت امشبت این درگشادیم
مولانا » دیوان شمس » غزلیات » غزل شمارهٔ ۱۶۴۲
ساقیا ما ز ثریا به زمین افتادیم
گوش خود بر دم شش تای طرب بنهادیم
دل رنجور به طنبور نوایی دارد
دل صدپاره خود را به نوایش دادیم
به خرابات بدستیم از آن رو مستیم
[...]