تا رخت دل اندر سر زلف تو نهادیم
بر رخ ز غم عشق تو خونابه گشادیم
در کار تو جان را به جفا نیست گرفتیم
در راه تو رخ را به وفاراست نهادیم
در آرزوی روی تو از دست برفتیم
واندر طلب وصل تو از پای فتادیم
چون فتنهٔ دیدار تو گشتیم به ناکام
در بندگی روی تو اقرار بدادیم
تا بستهٔ بند اجل خویش نگردیم
از بند غم عشق تو آزاد مبادیم
نینی به اجل هم نرهیم از غم عشقت
با عشق تو میریم که با عشق تو زادیم
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: اشعار بیانگر عشق عمیق و درد ناشی از آن است. شاعر در وصف احساساتش میگوید که به خاطر عشق معشوق، جان و دل را فدای او کرده و حتی در راه رسیدن به او دچار ناکامی شده است. او به شدت تحت تأثیر زیبایی و محبت معشوق قرار دارد و حاضر است تا آخرین لحظه زندگی نیز به عشق او وفادار بماند. در نهایت، شاعر تأکید میکند که حتی با رسیدن اجل نیز از عشق او جدا نخواهد شد.
هوش مصنوعی: ما عشق تو را در دل خود به سامان کردیم و از غم و اندوه آن، اشکهایمان جاری شد.
هوش مصنوعی: ما در تلاش و کوشش برای تو، جان خود را به سختی و زحمت ندادهایم و برای تو، چهرهمان را با وفاداری و صداقت به نمایش گذاشتهایم.
هوش مصنوعی: در آرزوی دیدن روی تو از دست رفتیم و در تلاش برای رسیدن به وصال تو، از پا افتادیم.
هوش مصنوعی: زمانی که درگیر مشکل دیدار تو شدیم، به طور ناخواسته در پذیرش شکست و بندگی، به روی تو اعتراف کردیم.
هوش مصنوعی: تا زمانی که به تقدیر خود گرفتار نشویم، از رنج عشق تو رها نخواهیم بود.
هوش مصنوعی: ما هرگز از غم عشق تو رهایی پیدا نمیکنیم، حتی اگر به مرگ نزدیک شویم. از عشق تو جان خواهیم داد، زیرا با عشق تو به دنیا آمدهایم.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
ترجیع سوم را چو سرآغاز نهادیم
بس مرغ نهان را که پر و بال گشادیم
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.