خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۴۱
اندر همه عمر من شبی وقت صبوح
آمد بر من خیال آن راحت روح
پرسید ز من که چون شدی ای مجروح
گفتم که ز عشق تو همین بود فتوح
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۴۲
گر آب دهی نهال، خود کاشته ای
ور پست کنی بنا خود افراشته ای
من بنده همانم که تو پنداشته ای
از دست میفکنم چو برداشته ای
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۴۷
جز خداوند مفرمای که خوانند مرا
سزد این نام کسیرا که غلام تو بود
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۴۹
خصمان گویند کاین سخن زیبانیست
خورشید نه مجرم ار کسی بینا نیست
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۵۰
تا کی سخن اندر صفت و خلقت آدم
تا کی جدل اندر حدث و قدمت عالم
تا کی تو زنی راه برین پرده و تاکی
بیزار نخواهی شدن از عالم و آدم
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۵۲
چندان ناز است ز عشق تو در سر من
تا بر غلطم که عاشقی تو بر من
یا خیمه زند وصال تو بر در من
یا در سر کار تو شود این سر من
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۵۵
تا جان دارم غم تو را غمخوارم
بی جان غم عشق تو بکس نسپارم
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۵۸
خالی نه ای از من و نه بینم رویت
جانی که تو با منی و دیدار نه ای
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۵۸
ای دوست بجملگی تو را گشتم من
حقا که در این سخن نه ذوق است و نه فن
گر تو ز خودی خود برون جستی پاک
شاید صنما بجای تو هستم من
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۶۰
دل زان خواهم که بر تو نگزیند کس
جان، زان که نزدبی غم عشق تو نفس
تن، زانکه به جز مهر تواش نیست هوس
چشم از پی آنکه خود ترا بیند و بس
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۶۳
در هجر تو کار بی نظام است مرا
شیرین همه تلخ و پخته خام است مرا
در عالم اگر هزار کام است مرا
بی نام تو سربسر حرام است مرا
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۶۳
هم تو مگر سامان کنی
راهم بخود آسان کنی
زان مرهم واحسان تو
درد مرا درمان کنی
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۶۶
تا تو توئی تو را به حق ره ندهند
چون بی تو شدی زدیده بیرون ننهند
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۶۸
روزی که سر از پرده برون خواهی کرد
دانم که زمانه را زبون خواهی کرد
گر زیب و جمال از این فزون خواهی کرد
یارب چه جگرها است که خون خواهی کرد
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۶۸
جوینده تو همچو تو فردی باید
آزاد زهر علت و دردی باید
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۶۸
خصمان گویند کاین سخن زیبا نیست
خورشید نه مجرم ار کسی بینا نیست
خواجه عبدالله انصاری » سخنان پیر طریقت » بخش ۶۹
در عشق تو از ملامت بی خبران
در جان و جگر خدنگ ها دارم من