کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶۲ - وله ایضا
نظر می کنم در جهان بخت را
به از درگاه تو منظور نیست
یقین شد ظفر را که در روزگار
بجز رایت خواجه منصور نیست
کجا قهر تو سایه بر وی فکند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶۳ - وله ایضا فی استدعا التّبن
اسبم دی گفت می روم من
کاریت به جانب عدم نیست
گفتم که دمی بپای و گفتا
در آخور تو برون ز دم نیست
میمیرم از آرزوی کاهی
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶۴ - ایضاً له
ای خداوندی که پیرامون حصن سرّ غیب
جز ز شه دیوار تدویر دواتت باره نیست
بی جواز رای شهر آرای و عزم ثابتت
بر فراز بام گردون جنبش سیّاره نیست
سنگ بر دل بست کان از عشق زر در عهد تو
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶۵ - فی الشّکایه
مرا که هیچ نصیبی ز شادمانی نیست
بسی تفاوتم از مرگ و زندگانی نیست
بروزگار جوانی اگر ترا رنگیست
مرا بجز سیبی رنگی از جوانی نیست
ز من فلک عوض عشوه عمر می خواهد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶۶ - وله ایضا
خدایگان کریمان مشرق و مغرب
که همّتت سر اجرام آسمان بفراشت
خرد خانة اندیشه بر صحیفة دل
لطیف تر ز ثنای تو صورتی ننگاشت
عطای دست او بر مدح من سبق می برد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶۷ - ایضا له
در آرزوی تو از عمر من دو سال گذشت
که هیچگونه ندانم که بر چه حال گذشت
دوسال چیست؟ غلط می کنم که هر روزی
ز روزهای فراقت هزار سال گذشت
ملول گشتم ازین باد و خاک پیمودن
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶۸ - ایضا له
صدرا چو آرزوی دعا گو به خدمتت
از حد برفت و مدّت هجران دراز گشت
آمد به درگه تو و چون بار تنگ بود
بوسید آستان و دعا گفت و بازگشت
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۶۹ - ایضا له
آمد رهی به خدمت و تادیر گه نشست
وانگه ندیده چهرة مخدوم بازگشت
راهی دراز بود و ز تاثیر آفتاب
چون سنگ بود کآمد و چون موم بازگشت
آمد به درگهت متظّلم ز روزگار
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۰ - وله ایضا
شب من روز در کنار گرفت
مشک کافور را ببار گرفت
شام را صبحدم هزمت کرد
لشکر روم زنگبار گرفت
عارضم از سیه گری بگریخت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۱ - وله ایضا
به خدمت آمدم دی بامدادان
نبودی در وثاق مرده ریگت
گذارم بر طریق مطبخ افتاد
بدیدم لوت و پوت همچو ریگت
بخار جوع کلبی از چهل گام
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۲ - وله ایضا
ای نشاط دل خرد نامت
خنک آن کس که می برد نامت
چشمۀ سلسبیل بگشاید
بر زبانی که بگذرد نامت
غم هستی ز خاطرش برود
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۳ - وله ایضا
زهی به ذروة کیوان رسیده ایوانت
شکوه هفت سپهر از چهار ارکانت
فروغ عالم علوی ز عکس دیوارت
غذای اهل بهشت از بهار بستانت
بروز بارتو از تنگنای زحمت خلق
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۴ - ایضا له
ای لطف تو در تن هنرجان
وی لفظ تو بر سر فلک تاج
از بهر قبول خویش کرده
جان لطف تو در ضمیر ادراج
روشن ز حدیث تو خرد را
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۵ - وله ایضا
صدرا روا مدار ز انعام خود مرا
مرحوم مانده دایم و آنرا بهانه هیچ
هر روز بامداد نهم رخ به درگهت
یک دل پر از امید وپس آنگه شبانه هیچ
چندین هزار تیر معانی ز شست طبع
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۶ - دو دست قبول اندر آغوش کرد
هر گه شعری برم بر ممدوح
کند آنرا به نقد خود مجروح
من و ممدوح هر دو همکاریم
حال هر یک چو می شود مشروح
نیست زر در میان، همه سخنست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۷ - ایضا له
ای ز ظلم تو همچو لاله ستان
گشته از خون تو جهانی سرخ
شکل تو در قبای سرخ چنانک
بر در اگنده جامه دانی سرخ
یا چو در جامه کشته و مرده
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۸ - وله ایضا
عالم لطف علاء الدّین معلومت هست
که مرا بر تو زبان جز به ثنا می نرد
بر تو مهریست مرا هردم ازین روی چو صبح
سخنم با تو جزا ز صدق و صفا می نرود
قدر از کلک تو انگشت بد ندان بر دست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۹ - وله ایضا
عشّاق که قدر دل شناسند
دل از غم یار بر نگیرند
وان رهروان که راه دانند
پای از سر خار برنگیرند
وان دلداران که جانسپارند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۰ - وله ایضا
هر آن سعادت کاندر ضمیر افلاکست
نثار حضرت عالیّ مجد دینی باد
بزرگ و سرور و مخدوم و منعم و سیّد
که هم کریم نهادست و هم کریم نژاد
زنور نسبت او نقش مهر برخواند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۱ - ایضا؛ له
زان پس که هزار غصّه خورم
در بندگیت سه سال آزاد
گفتم شودم جرایت افزون
چون هر کس را زیادتی داد
افزون نشد این و آنچه خود بود
[...]