ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۱ - این چند بیت از آخر یک قصیده بدست آمد
نگین خاتم جم داشت لعل فرخ تو
سزای دست همایون شه بد آن گوهر
ازین قبل ز پی بوسه بر لب تو نهاد
بلند دست خود آن شهریار نام آور
شنیده ام که چو آن لعل گوهرآگین یافت
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۲
دیدم بخواب دوش درختی خجسته فر
خاکش بزیر سایه و چرخش بزیر پر
اندر زمین هفتم بیخش نهفته بن
بر آسمان هفتم شاخش کشیده سر
هم شاخه اش گذشته ز خاک اندر آسمان
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۳
خسرو شرق سوی غرب همیکرده سفر
باختر گشته ز نو مطلع مهر خاور
ابر و باد ار نبود توسن فرخ پی شه
از چه پیماید کوه و کند از بحرگذر
ورنه شمس و قمرست اینملک چرخ سریر
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۴
کشور خاور شده است خسته و بیمار
خیز و برایش یکی طبیب بدست آر
باختر او را چو و سنی است بتحقیق
دارد با او همی رقابت بسیار
وسنی خواهد عدوی خویش کند پست
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۵
امام عصر چراگه به چاه گاه به غار
شود چو یوسف صدیق و احمد مختار
چرا چو گنج به ویرانه ها کشاند رخت
چرا چو ابر به بیغولها گشاید بار
چرا چو ماه بمغرب گراید از مشرق
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۶
زلال خضر کز آن تشنه ماند اسکندر
ببین که گشته روان در کنار بحر خزر
هر آنچه جُست سکندر درون تاریکی
به روشنی شده ما را نصیب خوش بنگر
بیا که چشمهٔ آب حیات و نهر بقا
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷
ایا روض الشمال فدتک نفسی
واصغران اقول فداک بال
وقالوا مل الی جهة سواها
فقلت القلب فی جهة الشمال
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷
تا پرند نیلگون بر وی بندد مرغزار
پرنیان هفت رنگ اندر سرآرد کوهسار
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۷
ابر چون پیلان مست آمد فراز کوهسار
باد همچون پیلبان بر پیل مست آمد سوار
آبگیر از باد شبگیری کند سیمین زره
لاله از گلبرگ تر آراست یاقوتین حصار
جوی همچون نهر فرهاد است سرشار از لبن
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۸ - مطلع دوم
کای همایون تو سنت در حمله چون کحل و عرار
وی درخشان صارمت در شعله چون مزح و عفار
آن یکی تازی نژاد از دودمان ذوالجناح
این یکی هندی نهاد از خاندان ذوالفقار
آن بسان باد در بالا پیچد بر سحاب
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷۹ - برسم مطایبه خطاب بوزیر عدلیه وقت
درد پا مربنده ات را ساخت بیحال ای وزیر
گوشمالم داد و از غم کرد پامال ای وزیر
پیکرم از بهر مشق این طبیبان شد چو آن
لوح سیمین کز برای مشق اطفال ای وزیر
گشته انگشتان پایم از ورم سخت و سطبر
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۰
کان التوانی انکح العجز بنته
و ساق الیه حین زوجهامهرا
فراشا و طیئا قال له اتکی
فانکما لابد ان تلد الفقرا
کرد توانی بناتوانی شوهر
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۱
ای مولد فرخنده دارای جهاندار
امسال فراز آمده ای خوب تر از پار
خوب آمدی و فرخ و فرخنده و نیکو
شاد آمدی و خرم و زیبا و بهنجار
هر سال تو از سال دگر خوب تر آیی
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۲
به حق تاج فلک سای شاه مهر سریر
به جود حضرت اقدس به اقتدار وزیر
به لطف و مرحمت و جود خان حاکم راد
به بندگان سرایش که در زمانه امیر
که سوختم ز ستمهای دشمنان دغل
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۳
چو مرد بست بفرمان کردگار کمر
هرآنچه خواهد او را عطا کند داور
بمال و بخت و جوانی و زور غره مشو
که ناتوانی در پنجه قضا و قدر
که می بخواهد روزی ترا بخواب کند
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۴ - قصیده وطنی در ۱۳۱۹
تا کی ای شاعر سخن پرداز
می کنی وصف دلبران طراز
دفتری پر کنی ز موهومات
که منم شاعر سخن پرداز
ذم ممدوح گه کنی ز غرض
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۵ - قصیده در تهنیت نوروز
هژیر و نغز و خوش ای باد نوبهار بوز
که دیرگاه براه تو مانده دختر رز
پرند سبز بگلبن بپوش تا ما نیز
ز یادگار خزان برکنیم جامه خز
بیا که رایت کیخسرو بهار رسید
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۶
می طهور نیاید مرا بکار امروز
که باده خورده ام از دست آن نگار امروز
بجای برف هما گو پراکند الماس
که بزم ما زرخ دوست شد بهار امروز
بپشت گاو نهادند رخت زهد و شدند
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۷
در صف بستان نسیم گشت مهندس
شمع برافروخت از شکوفه بمجلس
راغ پر از نافه شد ز طره سنبل
باغ پر از فتنه شد ز دیده نرگس
آن چو نگاری فکنده طره مفتول
[...]
ادیب الممالک » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸۸
مه من که خورشید گردون غلامش
بگل پای سرو اندرون از خرامش
دو ابروی پیوسته اش با دو عارض
دو ماه نواست و دو بدر تمامش
دل از سنگ سازد تن از سیم سازد
[...]