گنجور

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵

 

دگر باره شد ابر در بوستان

گهر بار چون دست فخر زمان

ز نظاره ی یوسف نو بهار

زلیخای پیر جهان شد جوان

چنان گشت از سبزه خرم زمین

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶

 

صبحگاهان حله ی سیمین به تن بست آسمان

گوی زرینی به چاک پیرهن بست آسمان

از تباشیر سحر بهر حنوط صبحگاه

لاله ی حمرا به دور نسترن بست آسمان

اشک شد وزفرقت خورشید از چشمش چکید

[...]

سحاب اصفهانی
 

سحاب اصفهانی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷

 

یاران حذر از بلای نوبه

از جور تب و جفای نوبه

یک شب نکند خلاف وعده

شرمنده ام از وفای نوبه

لرز است و تب و عرق، ندارم

[...]

سحاب اصفهانی
 

خالد نقشبندی » قصاید » در وصف حضرت رضا (علیه السلام) هنگام زیارت

 

این بارگاه کیست که از عرش برتر است

وز نور گنبدش همه عالم منور است

وز شرم شمسهای زرش کعبتین شمس

در تخته نرد چرخ چهارم به ششدر است

وز انعکاس صورت گل آتشین او

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » قصاید » هنگام دیدن کوه‌های مدینه منوره

 

عجایب نشاه ای زین دامن کهسار می‌آید

تو گویی با نسیم صبح بوی یار می‌آید

ز خاکش یافت تسکین زخم‌های سینه ریشم

تعالی الله چسان از مشک این کردار می‌آید

نشانی از هلال عید وصل دوست می‌بخشد

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » قصاید » در مدح یکی از امیران

 

خواهم از نظم ده لیل و نهار

مدد مدحت شه گرچه نیاید به شمار

آنکه در رزم دلش خنده کند بر فولاد

وانکه در بزم کفش طعنه زند بر ابحار

آنکه در منقبتش ایزد بی چون گویاست

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » قصاید » در وصف باغ باقله عبدالان

 

گوش باید کرد ازین سرگشته اندوهگین

شمه ای از صنعت خلاق گیتی آفرین

چند تن روزی ز همزادان ز جام عیش مست

بهر گشت گلستان گشتیم با هم همقرین

ده به ده، صحرا به صحرا، تا به گلزار ارم

[...]

خالد نقشبندی
 

خالد نقشبندی » قصاید » در مدح شاه عبدالله

 

دهید از من خبر آن شاه خوبان را به پنهانی

که عالم زنده شد بار دگر از ابر نیسانی

صف نظارگان در انتظارش چشم در راهند

پری رویان همه جمع اند و مطرب در غزلخوانی

خرامان و چمان با صد هزاران عشوه و دستان

[...]

خالد نقشبندی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱ - قصیده ای است در تبریک ورود ولی عهد از طهران به تبریز

 

این طارم فرخنده که پیداست زبیدا

بالاتر و والاتر از این گنبد خضرا

گر خود زمی است از چه فلک دارد در زیر

ور خود فلک است از چه زمین دارد بالا؟

چرخی است که سیرش همه بر ماه زماهی

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۲ - در مدح و اندرز ولی عهد

 

ای خسرو فرخنده که گردنده به حکمت

دور شب و روزست مدار مه و سال است

اینک به ره کعبه درگاه شهنشاه

امروز به حکم تو مرا شد رحال است

این نیز یقین است که دارای جهان را

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۳ - در هجو و نکوهش آصف الدوله و سایر سرداران قشون پس از شکست و فرار از جنگ روس

 

بگریز به هنگام که هنگام گریزست

رو در پی جان باش که جان سخت عزیزست

جان است نه آن است که آسانش توان داد

بشناس که آسان چه و دشوار چه چیزست

آن آهوی رم دیده که در یک شب و یک روز

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۴ - خطاب به نایب السلطنه

 

امروز که با شاه جهان ماه جهان است

روز رمضان نیست که رو بر رمضان است

ما را به دو ماه است درین فصل سرو کار

کاین کاهش جان آمد و آن خواهش جان است

هر جا که بود عیش و طرب پیرو این است

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۵ - جواب قطعه نواب عبدالله میرزای دارا که از جانب نایب السلطنه نوشته

 

ای بلند اختر برادر کاین ستم گر آسمان

دست خود را از گزند جاه تو کوتاه یافت

خواست تا ناگاه تازد باره بر خیل تو لیک

حافظان باره جاه ترا آگاه یافت

زان بنان و زان بیان هر لفظ و هر معنی که خاست

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۶ - قصیده است در فتح قلعه خبوشان مشهور به قوچان

 

موت و حیاتی که خیر خلق زمین است

زندگی آصف است و مرگ امین است

مرگ امین لازم است کو به نهانی

خائن درگاه شاه چرخ مکین است

این دو به وقتی بود که پیک بشارت

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۷ - خطاب به ولی عهد

 

تو گنج خویش پسندی خراب و ملک آباد

فسانه که شگفت آورد فسانه تست

مگر وجود تو خود جود شد که نتوان یافت

که این زمانه جو دست یا زمانه تست

تو خود چو عالم جودی که در همه عالم

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۸ - در تهنیت یکی از فتوحات ولی عهد در جنگ روس

 

خواب بس ای بخت خفته شب به سر آمد

خیز که صبح است و آفتاب برآمد

خسرو انجم که دی بسیج سفر کرد

اینک امروز باز از سفر آمد

آینه عالم ار به زنگ فرو رفت

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۹ - در نکوهش حاجی میرزا آقاسی

 

زاهد چه بلائی تو که این رشته تسبیح

از دست تو سوراخ به سوراخ گریزد

خلق ار همه دنبال تو افتند عجب نیست

یک بره ندیدم که ز سلاخ گریزد

حرف از دهن تست کزین سان بجهد تیز

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۰ - اندرز به دوستی مزاحم

 

مخدوم من ای آن که مرا در همه عالم

مانند تو یک یار وفادار نباشد

چون است که این بار که باز آمدی از راه

رفتار و سلوک تو چو هر بار نباشد؟

در محفل عام آئی ازان رو که مبادا

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۱ - قطعه ای است که قائم مقام از جانب میرزاذره گفته

 

خسروا! ای آن که خدام درت از یک نظر

ذره را برتر ز خورشید جهان آرا کنند

هر کجا از لای نفی مردمی باشد سخن

قامت ذات ترا پیرایه از الا کنند

مر ترا فر سکندر داد یزدان از ازل

[...]

قائم مقام فراهانی
 

قائم مقام فراهانی » دیوان اشعار » قصاید و قطعات » شمارهٔ ۱۲ - در وصف فروردین و ستایش ولی عهد

 

باز باغ از فر فرودین جوان شد

گلستان چون روی یار دل ستان شد

طرف گل زار آن چنان شد کز نکوئی

خود تو گوئی رشگ گل زار جنان شد

باغ را ابر بهاری آب یاری،

[...]

قائم مقام فراهانی
 
 
۱
۳۰۶
۳۰۷
۳۰۸
۳۰۹
۳۱۰
۳۷۳