سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۷ - در مدح نصیرالدین علی بن احمد
ای دو لب تو قافله قند شکسته
قد تو سر سرو سمرقند شکسته
بادام دو چشم تو بعیاری و شوخی
صدبار بهر لحظه درکند شکسته
از هیبت مژگان دو بادام تویی جنگ
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۸ - در مدح طغان خان سلطان
شه انجم به پیروزی شهنشاه
محول شد برین پیروزه خرگاه
ز برج ماهی لؤلؤ پشیزه
ببرج تیره مرجان چراگاه
ز تحویل شه انجم بتعجیل
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶۹ - در توبه از گناهان
چون در هوای دل تن من گشت پادشاه
آمد به پیش سینه من از سفه سپاه
لشکرگه سفاهت من عرضه داد دیو
من ایستاده همبر عارض بعرضه گاه
دیو سیه گلیم بران بود تا کند
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۰ - در مدح میرعمید
میر عمید عمده ملک آفتاب جاه
بر چرخ رای شاه سفرپیشه شد چو ماه
ماهی نواز در سفر از بهر شاه را
آن آفتاب حضرت شاه از جلال و جاه
اصلاح ملک در سفرش باز بسته بود
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۱ - در مدح شاه مسعود حسن
ای سپاه آرای سلطان جهان آرام شاه
کامرانی بر عدو فرمانروائی بر سپاه
تا سپاه است و جهانرا این و آنرا جز تو نیست
نی سپاه آرای سلطان نی جهان آرام شاه
آفتاب و سایه ای در ملک و گیتی ملک تست
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۲ - در مدح سلطان اتسز
آنکه روی چرخ را زینت بانجم داد و ماه
داد ملک شرق را زینت بخیل شاه و شاه
شهریار شیردل خوارزمشاه آتسز که هست
در سر شمشیر او پیروزی دین الله
دولتی شاهی که بی کوشش سپهر از بهر او
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۳ - در مدح سعدالملک
بر امیران سخن مدح وزیر پادشاه
واجب آمد چون ز بستان گل برانگیزد سپاه
تا چو گل معنی برانگیزاند از بستان طبع
آنکه باشد مادح صدر و وزیر و پادشاه
خسرو دستار بندان آنکه دارد خسروی
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۴ - در مدح محمد بن یوسف
سری که خلق جهانرا ویست پشت و پناه
امین دین الله است و سعد ملکت شاه
ستوده فخر خراسان محمد یوسف
که چون محمد و یوسف جمال دارد و جاه
اگر محمد و یوسف ندیده اند بهم
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۵ - و قال یمدح الوزیر
ای گاه وزارت به تو همچون فلک از ماه
آراسته تا بر فلک ماه نهی گاه
ماه فلک فضلی و شاه حشم جود
رخشندهتر از ماهی و بخشندهتر از شاه
از همت تو ماهی و شاهی است فرودت
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۶ - در مدح تمغاج خان مسعود بن حسن
ماه رجب که هست همایونترین همای
از آشیان فضل خدای است برگشای
پروازش از لوازم پیروزی و ظفر
گسترده سایه بر علم سایهٔ خدای
خورشید خسروان که جهان راست عدل او
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۷ - در مدح تمغاج خان
ای جهانداری که داری بر جهانداران سری
پیش تو جز بندگی دعوی شاهان سرسری
نیستی اسکندر و دارا و اندر ذات تو
شوکت دارائی است و حکمت اسکندری
گر صف آرائی صف آرائی بمیدان نبرد
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۸ - در مدح صدر جهان
صدر جهان رسید بشادی و خرمی
در دوستان فزونی و در دشمنان کمی
شاه جهان و صدر جهان شاد و خرم است
جاوید باد شاه بشادی و خرمی
ای شاه راز طلعت فرخنده فال تو
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷۹ - در مدح رضا بن عمر بن محمد الحسنی
دلم به عشق بتی را همیکند شمنی
که بر بتان به نکوئی کند همیشه منی
بتی که زلف چو قیر از بدوش پر شکند
کند به تبّت و قرقیز کاروان شکنی
شکست قیمت مشک و گل و سمن به سه چیز
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۰ - در مدح محمد بن محمد الهروی
ایا ستوده بتو خانواده نبوی
جهان گرفته برأی صواب و عام قوی
توئی بحق شرف دین کردگار جهان
نه دین بود نه شرف هر کجا که تو بنوی
اجل سید عالم سپهر جاه و شرف
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۱ - در مدح وزیر
ای صاحبی که بروز را صدر و سر توئی
فرخ وزیر داد ده دادگر توئی
نام عمر ترا و ز همنامی عمر
در سیرت عمر چو عمر نامور توئی
نام عمر بعدل و سیاست سمر شدست
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۲ - در مدح وزیر صدر جهان
ای صاحبی که صاحب صاحبقران توئی
وندر جهان کسی بهست از جهان توئی
صدری کز او نبازد خلق جهان توئی
بدری که او بنازد بر آسمان توئی
اندر بر سعادت و اقبال دل توئی
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۳ - در مدح وزیر
ماه رجب فرخ و نوروز جلالی
گشتند قرین از قبل فرخ فالی
فال همه عالم شود از هر دو مبارک
گیرند اگر خال خود از صدر معالی
صدری که همه ساله بیننده او بر
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۴ - در مدح سعدالملک
هم بجمال و کمال و هم بجوابی
کس بپدر ماند اینچنین که تو مانی
هر که ترا دید سعد دولت پنداشت
گرچه نماندست وی تو دیر بمانی
آینه سعد دولت است جمالت
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۵ - در مدح علی بن احمد
چو تیر غمزه بناز و کرشمه اندازی
نشانه از دل مسکین من کن ای غازی
نخست با تو بالبازی اندر آمده ام
چو دل نماند تن در دهم بجانبازی
مرا چو جان بباری شد است قربانت
[...]
سوزنی سمرقندی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸۶ - در مدح عمید احمد
من ندارم باور ار گوئی که به زانسان پری
روی آن زیبا پسر بین تا بود زینسان پری
در جمال آن پسر بنگر که اندر روی او
خیره ماند آدمی و عاجز و حیران پری
با پری گر گوی نیکوئی بمیدان بفکند
[...]