سلیم تهرانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۲۷۵
مرا کی از سبوی می گزیر است
که در روز خمارم دستگیر است
به نامه چون نویسم راز دل را
حدیثم شعله و کاغذ حریر است
دل دیوانه ای در بند دارم
[...]
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۱ - در تعریف کشمیر و توصیف راه آن
ز موج سبزه زاهد در غدیر است
گمان می برد کاین موج حصیر است
سلیم تهرانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - قضا و قدر
به قید زندگی هرکس اسیر است
ز فکر آب و نانی ناگزیر است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۱ - در صفت ملک هندوستان
محبت آفتاب و برج شیر است
هوایش هم از این رو گرمسیر است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۹ - پرسیدن رام از بسوامتر حقیقت گنگ که چگونه از آسمان بر زمین آمده و جواب دادن او
مثلث شکل سعد کهنه دیر است
مثل هم در جهان ثالث به خیر است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۲۷ - مصلحت کردن راجه جسرت با وزیران به جهت جلوس رام بر تخت شاهی و حیله انگیختن مادر برت برای اخراج رام
مرا جسرت ز جان فرمان پذیر است
که در زنجیر زلف من اسیر است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۳۸ - رفتن رام بدیدن ستیچن زاهد و پرسیدن خبر ستارهٔ سهیل
سهیل اختر که بس روشن ضمیر است
درین صحرا به طاعت گوشه گیر است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۶۵ - آمدن سگریو با لشکر خویش و فرستادن کسان خود هرچهار طرف از برای خبر سیتا
ز هر مرغی که در دامی اسیر است
ز هر ماهی که دور از آبگیر است
ملا مسیح » رام و سیتا » بخش ۱۰۱ - پادشاهی دادن رام ببیکن را و رفتن در شهر لنکا
که چشم همتم زین سیر سیر است
ترا بخشیده ام این قلعه دیر است
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۹
مرد خدا که پیشت، پامال چون حصیر است
ز استادگی است خنجر، ز افتادگی حریر است
ناز و نعیم فردوس، هستند تشنه او
آن بینوا که دائم، از نان خشک سیر است
شاهان ز تیغ آهش، بیچاره اند و عاجز
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۰
نه همین صبح از غمم پیر است
بهر من شام نیز دلگیر است
ناله من، ز ناتوانی ها
بی صداتر از آب تصویر است
مرو از ره به مهربانی خصم
[...]
واعظ قزوینی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۱
نه شوق منصب هندم، نه ذوق جاگیر است
که سیر چهره سبزان هزار کشمیر است
بهند سایه دیوار خویش خرم و شاد
نشسته شاه جهانم، غمم جهانگیر است
اگر قلمرو هستی شود پر از دشمن
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۶۱
دل هجران زده از سیر گلستان سیر است
دور از او موج هوابر سر ما شمشیر است
نزند ال و پرش در دم حیرت رنگم
این خزان جلوه، تذرو چمن تصویر است
نالهٔ العطش آمد ز نگاهش چون شمع
[...]
جویای تبریزی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۸ - مثنوی توصیف کوه پیر پنچال و سختی راه و تعریف کشمیر مینو نظر
اگر چه آب و خاکش دلپذیر است
همیشه این مکان جنت نظیر است
هاتف اصفهانی » دیوان اشعار » رباعیات » رباعی شمارهٔ ۶
این تیغ که شیر فلکش نخجیر است
شمشیر وکیل آن شه کشورگیر است
پیوسته کلید فتح دارد در مشت
آن دست که بر قبضهٔ این شمشیر است
حزین لاهیجی » مثنویات » چمن و انجمن » بخش ۱ - مثنوی مسمّی به چمن و انجمن
نفس را تا اثر در دام اسیر است
نوای عجز نالی دلپذیر است
حزین لاهیجی » مثنویات » تذکرة العاشقین » بخش ۳ - نعت سرور انبیا فخر بنی آدم محمّد مصطفی(ص)
کلکم به سخنوران امیر است
یک غاشیه کش مرا، جریر است
حزین لاهیجی » مثنویات » ودیعة البدیعه (حدیقهٔ ثانی) » بخش ۳۹
چشم کور گدا نمک گیر است
چشم صاحب بصیرتان سیر است
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۶
قرارگاه جهان بر مدار تقدیر است
عجب زخواجه که درگیر و دار تدبیر است
اگر بلطف بخوانند کبک صیاد است
و گر بقهر برانند باز نخجیر است
نه لطف خاصه ی طاعت نه خشم لازم جرم
[...]
نشاط اصفهانی » دیوان اشعار » مثنویات » شمارهٔ ۳۷
از آن دریا که غواصش ضمیر است
در آن ایوان که از فکرش سریر است