گنجور

نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲۹ - ذکر آمدن لشگر به خیمه گاه

 

آن یکی آتش گرفته دامنش

وان دگر چاک از جفا پیراهنش

نیر تبریزی
 

جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۳ - درحوادث شام و مصیبت جگر گوشه امام علیهما السلام

 

بود سرگرم سرشاه که شد سرد تنش

جان زانبوهی غم کرد فرار از بدنش

نعره آل علی شد چو بلند از حزنش

رفت اشارت زیزند از پی غسل وکفنش

جیحون یزدی
 

محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۶ - در مدح حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام

 

آن قوی پنجه که آزردن دل ها است فَنَش

الفتی هست نهان با دل غمگین مَنش

جان رسیده به لب از دوری جان بخش لبش

دل به تنگ آمده از حسرت نوشین دهنش

آن که می گفت بود حاصل ایام دمی

[...]

محیط قمی
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱

 

خیال سر زده آورد در کنار منش

ولی نیافت پی بوسه راه بر دهنش

صبا چو در چمن آورد بوی پیرهنش

دریده غنچه گریبان ز حسرت بدنش

لطافت تن او ناورم بیاد مباد

[...]

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۱

 

در خانه و شهر و خلوت و انجمنش

می‌جویم و نیست در میان جز سخنش

هر جا سخنی است می‌دهم دل که مگر

پی از سخنی برم بسر دهنش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۳ - در تحقیق‌ وجود مطلق‌

 

بُد فلک‌ در قیدِ گَردِ دامنش‌

شد چو مطلق‌ سنگ‌ باران شد تنش‌

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۷۵ - در تمامی‌ شهادت‌ جناب‌ عبدﷲ علیه‌ السلام

 

تو نخواهی‌ داشت‌ دست‌ از کشتنش‌

من‌ نخواهم‌ داشت‌ دست‌ از دامنش‌

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۳۲- آیات ۶۷ تا ۷۳

 

نفس حیوانی است گاو و کشتنش

در ریاضت فرض داند ذی فنش

صفی علیشاه
 

صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۶۸- آیه ۱۳۸

 

هست هر ذی اعتقادی باطنش

خود به رنگ اعتقاد کامنش

صفی علیشاه
 

افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳

 

هرکه نبود گل نورسته به گلشن چو منش

واله و مست کند نغمه مرغ چمنش

یار مانند بهار آمد و می باید داد

باغبان را خبر از سنبل و سرو سمنش

چه توقع کند از بوسه لعلش گل سرخ

[...]

افسر کرمانی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۸۷ - سلیمان کربلا

 

فغان ز کج روی روزگار و مکر و فنش

که پور فاطمه را دور کرد از وطنش

دریغ و درد سلیمان کربلا را کرد

زمانه سخت لگدکوب ظلم اهرمنش

ز کینه گشت تنش پایمال سم ستور

[...]

ترکی شیرازی
 

ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواری‌ها » شمارهٔ ۲۵ - جگر گوشهٔ مصطفی

 

سپهدار عباس پیل افکنش

شد از کین جدا هر دو دست از تنش

ترکی شیرازی
 
 
۱
۱۷
۱۸
۱۹
۲۰
۲۱
۲۳