نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۱۱ - ذکر شهادت حضرت عبدالله بن الحسن علیه السلام
شه چو جان بگرفت اندر بر، تنش
دست خود را کرد طوق گردنش
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۱۲ - ذکر شهادت حضرت مولی الکونین، ابی عبدالله الحسین علیه السلام
دختران چون اختران روشنش
انجمن گشتند در پیرامنش
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۲۹ - ذکر آمدن لشگر به خیمه گاه
آن یکی آتش گرفته دامنش
وان دگر چاک از جفا پیراهنش
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۳۱ - ذکر اسیری اهل بیت عصمت و طهارت
حلقۀ زنجیر طوق گردنش
گشته چون موئی ز بیماری تنش
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۳۵ - ورود اهلبیت به مجلس ابن زیاد علیه اللعنه و العذاب
من نخواهم داشت دست از دامنش
با منش کش گر بخواهی کشتنش
نیر تبریزی » آتشکدهٔ نیر (اشعار عاشورایی) » بخش ۴۰ - ذکر ورود اهل بیت رسالت به مدینهٔ طیبه
من نیارم گفت که چون شد تنش
با تو خواهد گفت خود پیراهنش
جیحون یزدی » دیوان اشعار » مراثی » شمارهٔ ۳ - درحوادث شام و مصیبت جگر گوشه امام علیهما السلام
بود سرگرم سرشاه که شد سرد تنش
جان زانبوهی غم کرد فرار از بدنش
نعره آل علی شد چو بلند از حزنش
رفت اشارت زیزند از پی غسل وکفنش
محیط قمی » هفت شهر عشق » شمارهٔ ۱۶ - در مدح حضرت ابوالفضل العبّاس علیه السلام
آن قوی پنجه که آزردن دل ها است فَنَش
الفتی هست نهان با دل غمگین مَنش
جان رسیده به لب از دوری جان بخش لبش
دل به تنگ آمده از حسرت نوشین دهنش
آن که می گفت بود حاصل ایام دمی
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۳۱
خیال سر زده آورد در کنار منش
ولی نیافت پی بوسه راه بر دهنش
صبا چو در چمن آورد بوی پیرهنش
دریده غنچه گریبان ز حسرت بدنش
لطافت تن او ناورم بیاد مباد
[...]
صفی علیشاه » دیوان اشعار » رباعیات » شمارهٔ ۸۱
در خانه و شهر و خلوت و انجمنش
میجویم و نیست در میان جز سخنش
هر جا سخنی است میدهم دل که مگر
پی از سخنی برم بسر دهنش
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۱۹ - در طلب یاری نمودن آن سید بشر در میدان و شهادت حضرت ولی اکبر اعنی علی اصغر والاعانه من خالق القضا و القدر
او چو یوسف انبیاء پیراهنش
و او چو جان، آنها مثالی از تنش
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر اول » بخش ۲۰ - در بیان اتصال روح سالک به حقیقت وجود درضمن آمدن حبیب ابن مظاهر و مسلم بن عوسجه از کوفه به کربلا به یاری آن دریای رحمت و جود
عازم حمام جان روشنش
در کفش رنگی و بیرنگی فنش
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۸ - در بیان نصیحت کردن آن شیر بیشه ایجاد و قبله اقطاب و اوتاد بر اهل جور و عناد لعنت ﷲ علیهم الی یوم التناد
مانده است از بهر قوم بدمنِش
حسرت دنیا و لعن و سرزنش
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۶۳ - در تحقیق وجود مطلق
بُد فلک در قیدِ گَردِ دامنش
شد چو مطلق سنگ باران شد تنش
صفی علیشاه » زبدة الاسرار » دفتر دوم » بخش ۷۵ - در تمامی شهادت جناب عبدﷲ علیه السلام
تو نخواهی داشت دست از کشتنش
من نخواهم داشت دست از دامنش
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۳۲- آیات ۶۷ تا ۷۳
نفس حیوانی است گاو و کشتنش
در ریاضت فرض داند ذی فنش
صفی علیشاه » تفسیر منظوم قرآن کریم » ۲- سوره بقره » ۶۸- آیه ۱۳۸
هست هر ذی اعتقادی باطنش
خود به رنگ اعتقاد کامنش
افسر کرمانی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۲۳
هرکه نبود گل نورسته به گلشن چو منش
واله و مست کند نغمه مرغ چمنش
یار مانند بهار آمد و می باید داد
باغبان را خبر از سنبل و سرو سمنش
چه توقع کند از بوسه لعلش گل سرخ
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۸۷ - سلیمان کربلا
فغان ز کج روی روزگار و مکر و فنش
که پور فاطمه را دور کرد از وطنش
دریغ و درد سلیمان کربلا را کرد
زمانه سخت لگدکوب ظلم اهرمنش
ز کینه گشت تنش پایمال سم ستور
[...]
ترکی شیرازی » دیوان اشعار » فصل سوم - سوگواریها » شمارهٔ ۲۵ - جگر گوشهٔ مصطفی
سپهدار عباس پیل افکنش
شد از کین جدا هر دو دست از تنش