گنجور

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۵۰ - حکایت آن شخص که گنج یافته بود

 

آنچه مکشوفست بر جان و دلم

از ره صدق و یقین شد حاصلم

اسیری لاهیجی
 

اسیری لاهیجی » اسرار الشهود » بخش ۵۴ - حکایت ابراهیم ادهم

 

مهر او جنبید در جان و دلم

حب او بسرشت در آب و گلم

اسیری لاهیجی
 

هلالی جغتایی » شاه و درویش » بخش ۲ - مصایب مصنف و مناجات

 

من خود از کرده‌های خود خجلم

تو مکن روز حشر منفعلم

هلالی جغتایی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۷

 

آتشم من گلخنی باید که باشد منزلم

نیستم گلبن که از گلزار بگشاید دلم

گر نگفتم حال خود پیش تو معذورم بدار

هستی شوق تو کرد از هستی خود غافلم

آب شمشیر ترا فیض زلال زندگیست

[...]

فضولی
 

فضولی » دیوان اشعار فارسی » غزلیات » شمارهٔ ۲۸۹

 

دایم تویی مقابل آیینه دلم

تو در دلی ولی ز تو من سخت غافلم

قطع نظر ز دیدن روی تو چون کنم

چون هست روی تو همه دم در مقابلم

گر مایلم بغیر تو آن هم ز شوق تست

[...]

فضولی
 

فضولی » ساقی نامه » بخش ۱۲ - نشأه جام ششم

 

چو ذوقی رساندی ز می بر دلم

بجام ششم گرم کن محفلم

فضولی
 

شیخ بهایی » دیوان اشعار » مثنویات پراکنده » شمارهٔ ۵

 

الهی به سجاد، آن معدن علم

الهی به باقر، شه کشور حلم

شیخ بهایی
 

شیخ بهایی » کشکول » دفتر چهارم - قسمت اول » بخش اول - قسمت دوم

 

حرف الهی چو برآرد علم

زهره قلم را که نگردد قلم

شیخ بهایی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۹

 

وصالش دمی گر شود حاصلم

چو نو دولتان بر نتابد دلم

که دارد حریفان نشانم دهید

طلسمی که بگشاید این مشکلم

نه آتش قبولم نمود و نه خاک

[...]

رضی‌الدین آرتیمانی
 

رضی‌الدین آرتیمانی » ساقی‌نامه

 

بزن ناخن و نغمه‌ای بر دلم

دمار کدورت بر آر از گلم

رضی‌الدین آرتیمانی
 

عرفی » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۹۲

 

نالنده ام ز درد مگر بلبلم

جوشنده ام به حسن مگر شبنم گلم

گر نه قیامتم ز چه لبریز فتنه ام

ور نه ندامتم ز چه عین ناملم

دل موج خیز درد و جبین صاف از گره

[...]

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۳ - در ستایش آفریدگار

 

کون و مکان طی کن و بگذار حلم

باز بر اسباب عمل را بعلم

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۵ - در مدح مالک قاب و قوسین

 

ور بفشارد، قدمی در دلم

گردد از آن تحت ثری منزلم

عرفی
 

عرفی » مثنویات » شمارهٔ ۲۲ - حسن و عشق

 

حیف که هر خون که بود در دلم

چون حرم خاک شود منزلم

عرفی
 

کلیم » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۴۱۶

 

بوی کین هرگز کسی نشنیده از آب و گلم

گر به خس آتش فتد از مهر می‌سوزد دلم

چون قلم دارم سر تسلیم را در زیر تیغ

هرکسم سر می‌زند گویی که خط باطلم

نشئه آگاهیم، لیکن درین نخجیرگاه

[...]

کلیم
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۵۳۸۹

 

داغ عالمسوز برگ عیش گردد در دلم

شمع ماتم گریه شادی کند در محفلم

دست من پیش از لب خواهش چو گل وامی شود

درگره باشد چو شبنم آبروی سایلم

می کند در لامکان جولان دل آزاده ام

[...]

صائب تبریزی
 

صائب تبریزی » دیوان اشعار » متفرقات » شمارهٔ ۱ - مثنوی رزمیه (کذا) (قندهارنامه)

 

نماند از صف دشمنان یکقلم

جز انگشت زنهار دیگر علم

صائب تبریزی
 

طغرای مشهدی » گزیدهٔ اشعار » ساقی‌نامه » بخش ۹ - ساز سفر

 

کمانگر نشان داد از قاتلم

کمان خواستم، تیر زد بر دلم

طغرای مشهدی
 
 
۱
۱۱
۱۲
۱۳
۱۴
۱۵
۱۹
sunny dark_mode