ای دوای درون خستهدلان
مرهم سینهٔ شکسته دلان
مرهمی لطف کن، که خستهدلم
مرحمت کن که [بس] شکستهدلم
گرچه من سر به سر گنه کردم
نامهٔ خویش را سیه کردم
تو درین نامهٔ سیاه مبین
کرم خویش بین گناه مبین
من خود از کردههای خود خجلم
تو مکن روز حشر منفعلم
با وجود گناهکاریها
از تو دارم امیدواریها
زانکه بر توست اعتماد همه
ای مراد من و مراد همه
تو کریمی و بینوای توام
پادشاهی و من گدای توام
نی گدایی که این و آن خواهم
کام دل، آرزوی جان خواهم
بلکه باشد گداییام دردی
اشک سرخی و چهرهٔ زردی
تا به راهت ز اهل درد شوم
برنخیزم اگرچه گرد شوم
چون به خاک اوفتم به صد خواری
تو ز خاکم به لطف برداری
گرچه در خورد آتشم چون شرر
نظری گر به من رسد چه ضرر؟
من نگویم که لطف و احسان کن
بندهام هرچه شایدت آن کن
عاقبت بگسلد چو بند از بند
بند بند مرا به خود پیوند
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر از خداوند به عنوان مرهمی برای دلهای خسته و شکسته درخواست کمک میکند. او با اعتراف به گناهانش و شرم از کردار خود، امیدوار است که خداوند او را مورد رحمت قرار دهد و گذشتهی سیاهش را نادیده بگیرد. شاعر به اعتمادش به خداوند اشاره میکند و بیان میکند که حتی با وجود گناهانش، همچنان به او امید دارد. او خود را گدای خداوند میداند و خواستهاش را فقط از او میطلبد. در پایان، شاعر دعا میکند که خداوند او را از بند گناهانش رها کند و به رحمت خویش نزدیک کند.
هوش مصنوعی: ای تو درمانی برای دلهای خسته و رنجکشیده، تسکینی برای سینههایی که شکستهاند.
هوش مصنوعی: ای مهربان، به من کمک کن که دل خستهام به تسلایی نیاز دارد، یاریام کن که روح شکستهام به ترمیم نیازمند است.
هوش مصنوعی: اگرچه من تمام زندگیام را پر از معصیت و خطا کردم، اما دفتر اعمالم را پر از سیاهی و گناه گرداندم.
هوش مصنوعی: در این نوشتهٔ تیره به زیبایی و مهربانی خود توجه نکن، بلکه به اشتباهات و گناهان خود نگریست.
هوش مصنوعی: من به خاطر کارهایی که انجام دادهام شرمندهام، تو هم در روز قیامت مرا سرزنش نکن.
هوش مصنوعی: با وجود اینکه خطاها و اشتباهات زیادی کردهام، باز هم به تو امیدوارم و توقع دارم که کمکم کنی.
هوش مصنوعی: زیرا به تو اعتماد کامل دارم؛ تو آرزوی من و آرزوی همه هستی.
هوش مصنوعی: تو بزرگوار و سخاوتمندی، و من در وضعیتی نادار و بیچیز به سر میبرم. تو در مقام سلطنت قرار داری و من در مقام فقر و نیاز به تو هستم.
هوش مصنوعی: من گدای کسی نیستم که خواستهام را از این و آن تقاضا کنم؛ من آرزوی چیزی عمیقتر و مهمتر از خواستههای زودگذر دارم.
هوش مصنوعی: من گدایی هستم که دردی دارم؛ اشکهایم سرخ و صورتم زرد است.
هوش مصنوعی: من از مسیر عشق و دلدادگی بالا نمیآیم، حتی اگر به خاطر عشق گرد و غبار و سختیها بر بدنم نشیند.
هوش مصنوعی: زمانی که به خاک او بیفتم و با خواری به او احترام بگذارم، تو با مهربانی مرا از زمین بر میداری.
هوش مصنوعی: هرچند که درون من مانند آتش مشتعل است، اما اگر کسی به من نگاهی کند، آیا این برای او ضرری دارد؟
هوش مصنوعی: من نمیگویم که به من محبت و کمک کن، هر کاری که میتوانی انجام بده.
هوش مصنوعی: سرانجام، این بندهایی که مرا به هم متصل کردهاند، از هم جدا خواهند شد و من به خودم خواهد پیوست.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
چون بیامد بوعده بر سامند
آن کنیزک سبک زبام بلند
برسن سوی او فرود آمد
گفتی از جنبشش درود آمد
جان سامند را بلوس گرفت
[...]
چیست آن کاتشش زدوده چو آب
چو گهر روشن و چو لؤلؤ ناب
نیست سیماب و آب و هست درو
صفوت آب و گونه سیماب
نه سطرلاب و خوبی و زشتی
[...]
ثقة الملک خاص و خازن شاه
خواجه طاهر علیک عین الله
به قدوم عزیز لوهاور
مصر کرد و ز مصر بیش به جاه
نور او نور یوسف چاهی است
[...]
ابتدای سخن به نام خداست
آنکه بیمثل و شبه و بیهمتاست
خالق الخلق و باعث الاموات
عالم الغیب سامع الاصوات
ذات بیچونش را بدایت نیست
[...]
الترصیع مع التجنیس
تجنیس تام
تجنیس تاقص
تجنیس الزاید و المزید
تجنیس المرکب
[...]
معرفی ترانههای دیگر
تا به حال ۵ حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
reply flag link
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.