عطار » منطقالطیر » حکایت طاووس » حکایت طاووس
گرچه من جبریل مرغانم ولیک
رفت بر من از قضا کاری نه نیک
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت سلطان محمود و خارکن
پیر گفتا این دو جو ارزد ولیک
زین کم افتد این خریداریست نیک
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » حکایت احمد حنبل که پیش بشر حافی میرفت
علم من زو به بدانم نیک نیک
او خدا را به زمن داند ولیک
عطار » منطقالطیر » عذر آوردن مرغان » گفتهٔ واسطی که گذارش بر گور جهودان افتاد
این جهودان، گفت معذورند نیک
این بنتوان با کسی گفتن ولیک
عطار » منطقالطیر » سیمرغ در پیشگاه سیمرغ » حکایت خطی که برادران یوسف هنگام فروش او دادند
آن همه خود بود سخت این بود لیک
کان اسیران چون نگه کردند نیک
عطار » الهی نامه » بخش دهم » (۴) حکایت زنان پیغامبر
چو شب شد همچو روز هجر تاریک
جدا زان هر یکی را خواند نزدیک
عطار » الهی نامه » بخش چهاردهم » (۱۰) حکایت روباه که در دام افتاد
ز بُن ببرید حالی گوش او لیک
که گوش او بکار آید مرا نیک
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۲) حکایت باز با مرغ خانگی
چه گر این ساعتم میپرورد لیک
برای کشتنم میپرورد نیک
عطار » الهی نامه » بخش پایانی » (۹) حکایت شبلی با ابلیس در عرفات
اگرچه بستهٔ نیک و بدم لیک
نمیگویم ز نیک و بد بد و نیک
عطار » اسرارنامه » بخش دوم » بخش ۲ - در صفت معراج رسول صلی الله علیه و سلم
چو بگذشت از جهت ره گشت باریک
به آخر شد به رب العزه نزدیک
عطار » اسرارنامه » بخش پانزدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
نگردد هیچ صبحی روز نزدیک
که تا بر ما نگردد روز تاریک
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۵ - الحکایه و التمثیل
دعایی زود رو چون گشت نزدیک
مرا نوری بود درخاک تاریک
عطار » خسرونامه » بخش ۶۲ - آمدن فرّخ بترکستان بطلب گل
ببود آنروز، تا شب گشت نزدیک
کواکب روشن و شب گشت تاریک
عطار » هیلاج نامه » بخش ۶۴ - پرسیدن عبدالسلام ازخضر از سرّ منصور
بگو اینک رسیدم هست نزدیک
که تا روشن کنم این راه تاریک
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۴۳ - در روی گردانیدن از شیطان و فرمان ناکردن او فرماید
چو او رانده است مر تو کرده نزدیک
چرا ماندی چنین در راه تاریک
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۶ - حکایت کردن از شیخ شبلی در بی نشانی حسین منصور از عالم و در بی نشانی یافتن فرماید
نه هر دو جوهر ذاتند هر یک
ولیکن بهتر آمد پیش آن یک
عطار » جوهرالذات » دفتر اول » بخش ۸۷ - مناجات کردن شیخ اکّافی در حضرت آفریدگار عزّ شانه و آمرزش خواستن او از حق
همه حیران و زار افتاده نزدیک
بتو اندر صراطی مانده باریک
عطار » جوهرالذات » دفتر دوم » بخش ۲۲ - تمامی اشیا از یک نور واحدند (ادامه)
گهی با آسمانها گه ملایک
بیان پرسید اینجاگاه یک یک