عطار » دیوان اشعار » غزلیات » غزل شمارهٔ ۶۵۰
کاری است قوی ز خود بریدن
خود را به فنای محض دیدن
مانند قلم زبان بریده
بر لوح فنا به سر دویدن
صد تنگ شکر چشیده هر دم
[...]
عطار » الهی نامه » بخش پنجم » (۱) حکایت شبلی با مرد نانوا
نبود او عاشقش از روی دیدن
ولیکن عاشقش بود از شنیدن
عطار » الهی نامه » بخش نهم » (۱) حکایت سلطان محمود با پیرزن
همه کس را تواند بر کشیدن
که ازتو این سخن نتوان شنیدن
عطار » الهی نامه » بخش سیزدهم » (۵) حکایت مرد حریص و ملک الموت
که تا یک ساعتی دانم خریدن
نبودم هیچ مقصود از چخیدن
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۱) حکایت سلطان محمود در شکار کردن
طریقت چیست، عین راه دیدن
سبکباری کم آزاری گزیدن
عطار » الهی نامه » بخش پانزدهم » (۱۲) حکایت سلطان محمود با پیرزن
چو اَبرَش گرم کردی در دویدن
که در گرد تو می نتوان رسیدن
عطار » الهی نامه » بخش شانزدهم » (۳) حکایت سلیمان و طلب کردن کوزه
که دل زنده شود از مرده دیدن
شود نقدت بدان عالم رسیدن
عطار » الهی نامه » بخش هفدهم » (۱۱) حکایت مسلمان شدن یهودی وحال او
که گر دستم نداد آن روی دیدن
توانم بوی او باری شنیدن
عطار » الهی نامه » بخش بیستم » (۵) حکایت ایاز و درد چشم او
چنین گفت او که چه حاجت شنیدن
ندارم احتیاجی هم بدیدن
عطار » الهی نامه » بخش بیست و یکم » (۱) حکایت امیر بلخ و عاشق شدن دختر او
ندارم دیدهٔ روی تودیدن
ندارم صبر بی تو آرمیدن
عطار » بلبل نامه » بخش ۲۴ - آمدن سیمرغ به خدمت سلمیان و نموداری حال گفتن به بلبل
به تنهائی کجا خواهی رسیدن
به یاری میتوان منزل بریدن
عطار » اسرارنامه » بخش اول » بخش ۱ - المقالة الاولی فی التوحید
چو نتوانی بذات او رسیدن
قناعت کن جمال صنع دیدن
عطار » اسرارنامه » بخش دوازدهم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
به هر سویی چرا باید دویدن؟!
به صد سو هیچ جا نتوان رسیدن
عطار » اسرارنامه » بخش بیست و دوم » بخش ۲ - الحکایه و التمثیل
مرا گر عمر بایستی خریدن
نبودی یک زمانم آرمیدن
عطار » خسرونامه » بخش ۱۷ - دیدن گل هرمز را در باغ و عاشق شدن
خوشا از لعل او شکّر چشیدن
خصوصا گر بجان باید خریدن
عطار » خسرونامه » بخش ۲۳ - زاری هرمز در عشق گل پیش دایه
شب و روز از غم پرده دریدن
ندارم کار جز پرده تنیدن
عطار » خسرونامه » بخش ۲۷ - نامه نوشتن گل به خسرو در فراق و ناخوشی
خطا گفتم بتو نتوان رسیدن
که موری با تو نتواند پریدن