گنجور

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

گشت مجنون در بیابانی مقیم

بود آنگاهی زمستانی عظیم

آتشی بر کرده بود آن بی خبر

گرم می شد دل ز آتش گرم تر

از بر لیلی کسی آمد فراز

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

گفت چون یعقوب بر عزم سفر

رفت از کنعان برون پیش پسر

مصریان بی پا و سر برخاستند

پای تا سر مصر را آراستند

چون زلیخا را خبر آمد ازآن

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و دوم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

یک شبی محمود شاه حق شناس

اشک می افشاند بر روی ایاس

جامه چون از اشک خود درخون کشید

موزهٔ او عاقبت بیرون کشید

طشت آورد و گلاب آن نیک نام

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۱ - المقالة الثالثة و الثلثون

 

سالک جان بر لب دل پر نیاز

گفت با داود داء ود باز

کای به داودی جهان معرفت

از ودودت ود میبینم صفت

جمع شد سر محبت صد جهان

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۲ - فی الحكایة

 

خواند داود پیامبر شست سال

بر سر خلقان زبور ذوالجلال

ای عجب آواز چون برداشتی

عقل رابر جای خود نگذاشتی

باد از رفتن باستادی خموش

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۳ - الحكایة ‌و التمثیل

 

گفت محمود آن خدیو کامگار

میخرید از بهر خود برده هزار

پس ایاز پاک دل را آن زمان

در مکاس جمله بستد رایگان

آن غلامان میشدند از دور پیش

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۴ - الحكایة ‌و التمثیل

 

بود جامی لعل در دست ایاس

قیمت او برتر از حد و قیاس

شاه گفتش بر زمین زن پیش خویش

بر زمین زد تا که شد صد پاره بیش

شور در خیل و سپاه افتاد ازو

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۵ - الحكایة ‌و التمثیل

 

بود آن دیوانهٔ از عشق مست

کرد بر بالای خاکستر نشست

هر زمانی باز میخندید خوش

استخوانی باز میرندید خوش

سایلی گفتش که هین برگوی حال

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۶ - الحكایة ‌و التمثیل

 

بود اندر خدمت سلطان کسی

کرده بود او خدمت سلطان بسی

خواندش یک روز شاه حق شناس

گفت کردی خدمت ما بی قیاس

چون تو حاجتمندی و من پادشاه

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۷ - الحكایة ‌و التمثیل

 

عاشقی میرفت سوی حج مگر

شد بر معشوق بر عزم سفر

گفت اینک در سفر افتاده ام

هرچه فرمائی بجان استاده ام

در زمان معشوق آن مرد نژند

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۸ - الحكایة ‌و التمثیل

 

موسی عمران همی شد سوی طور

زاهدی را دید در ره غرق نور

گفت ای موسی بگو با کردگار

کآنچه گفتی کرده شد رحمت بیار

بعد از آن چون شد از آنجا دورتر

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و سوم » بخش ۹ - الحكایة ‌و التمثیل

 

عشق لقمان سرخسی زور کرد

سوی صحرا بردش و در شور کرد

شد چو طفلی خرد بر چوبی سوار

کرد چوبی نیز در دست استوار

گفت خواهم شد بجنگ امروز من

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۱ - المقالة الرابعة و الثلثون

 

سالک دل مردهٔ درمان طلب

پیش روح اللّه آمد جان به لب

گفت ای روح مجرد ذات تو

زندگی در زندگی آیات تو

تا ابد فتح و فتوح مطلقی

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۲ - الحكایة و التمثیل

 

آن سگی مرده براه افتاده بود

مرگ دندانش ز هم بگشاده بود

بوی ناخوش زان سگ الحق میدمید

عیسی مریم چو پیش او رسید

همرهی را گفت این سگ آن اوست

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۳ - الحكایة و التمثیل

 

با رفیقی شب روی فرزانهٔ

شد بدزدی نیم شب درخانهٔ

ناگهی آن یار خود راگفت زود

پای بیرون نه ازین خانه چو دود

یار ازو پرسید کآخر حال چیست

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۴ - الحكایة و التمثیل

 

گشت پیدا یک کبوتر نازنین

رفت موسی را همی در آستین

از پسش بازی درآمد سرفراز

گفت ای موسی بمن ده صید باز

رزق من اوست ازمنش پنهان مدار

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۵ - الحكایة و التمثیل

 

در مصافی پادشاه حق شناس

یافت از خیل اسیران بی قیاس

با وزیر خویشتن گفت ای وزیر

چیست رای تو درین مشتی اسیر

گفت چون دادت خدای دادگر

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۶ - الحكایة و التمثیل

 

آن زنی اندر زنا افتاده بود

وز ندامت تن بخون در داده بود

از پشیمانی که بود آن مستمند

خویشتن میکشت و درخون میفکند

عاقبت شد سوی پیغامبر همی

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۷ - الحكایة و التمثیل

 

کافری پیش خلیل آمد فراز

گفت نانی ده بدین صاحب نیاز

گفت اگر مؤمن شوی وآئی براه

هرچه دل میخواهدت از من بخواه

این سخن کافر چو بشنود از خلیل

[...]

عطار
 

عطار » مصیبت نامه » بخش سی و چهارم » بخش ۸ - الحكایة و التمثیل

 

گفت ذوالنون است کان دانای راز

چون کند از هم بساط مجد باز

گر گناه اولین و آخرین

بیش باشد ز آسمانها و زمین

برحواشی بساطش آن گناه

[...]

عطار
 
 
۱
۱۵
۱۶
۱۷
۱۸
۱۹
۲۱
sunny dark_mode