کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۴۳ - وله ایضاً فیه
فلک جنابا در آرزوی حضرت تو
بسی بگشت بسرآسمان عالم کرد
کنایت از قلم تست مرغک دانا
عبارت از سخن تست گنج بادآورد
تویی که گر نبود سایۀ تو یک ذرّه
[...]
کمالالدین اسماعیل » قصاید » شمارهٔ ۱۷۵ - در مدح رکن الدّین صاعد گوید
ای از بسیط جاه تو گردون ولایتی
وی از سپاه رای تو خورشید رایتی
کرده زبان سوسن آزاد هر نفس
در باب لطف از دم خلقت روایتی
درشان حادثات بود گاه حلّ و عقد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۷ - وله ایضا
ای بزرگی که از میا من و تو
همه حاجات اهل فضل رواست
طبع تو آب و خاطرت آتش
حلم تو کوه و همّتت دریاست
تا سوی من ز جانب کرمت
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۸ - وله ایضا
صدر آزادگان کریم الدّین
که همه رسم تو کرم بودست
صیت تو همچو فکرت حکما
آسمان و زمین بپیمودست
گرچه در خدمت تو این کهتر
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۷۳ - وله ایضا
زهی به ذروة کیوان رسیده ایوانت
شکوه هفت سپهر از چهار ارکانت
فروغ عالم علوی ز عکس دیوارت
غذای اهل بهشت از بهار بستانت
بروز بارتو از تنگنای زحمت خلق
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۸۵ - این قطعه در پشت تقویم نویسد و با ناصرالّدین منگلی نورّالله قبره فرستد.
جهان پناها،سال نوت همایون باد
کمال عدل تو معمار ربع مسکون باد
در اختیار قضایای عالم علوی
رموز کلک تو تقویم ساز گردون باد
ستوده ناصردین منگلی که طالع تو
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۰۶ - ایضاً
صدر ملّت که دعا گویی تو
از سر صدق و صفا باید کرد
هرکجال قهر تو پیشانی کرد
خصم را روی قفا باید کرد
بهر بوسیدن خاک در تو
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۳۱ - ایضاً له
ای سروری که زیبد ، کز نعل مرکب تو
در دست و پای دولت، خلخال و پاره باشد
خورشید چرخ پیما ، با آن شکوه و هیبت
در موکب جلالت ، خود یک سواره باشد
در معرضی که خشمت ، آهخت تیغ کینه
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۴۵ - کتب الی امیر عزّالدّین علی شیر ابن بابویه
ای آنکه خاک پای ترا روشنان چرخ
دایم بمیل شعشعه چون توتیا برند
آنجا که جفت ساز سرخامه ات بود
لحنی بود تمام که نام نوا برند
افهام را بساحل ادراک راه نیست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۴۶ - و له ایضاً
زهی سپهر محلّی که گرچه تیزروند
به سایۀ تک عزم تو ماه و خور نرسند
عقول اگرچه زافلاک نردبان سازند
زبام خانۀ قدر تو بر زبر نرسند
زنکته های تو افهام بابسی کوشش
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۵۵ - وله ایضا
دور گردون با همه کس بدفعالی میکند
خاصه با ما قصدهای لاابالی میکند
نیست از ما منقطع اسباب ناکامی از آنک
جو رها چون دورها هم بر توالی میکند
دست او بالاست، بر وی هیچکس را دست نیست
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۱۷۷ - ایضاً له
ای بزرگی که خدمت تو کند
هرکه پیوند جان و تن خواهد
گر جلال تو کسوتی پوشد
مهر را گوی پیرهن خواهد
ور ضمیر تو شمعی افزود
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۰۸ - ایضا له
زهی سپهر پناهی که فضل و دانش را
نماند جز در تو در جهان پناه دگر
ز خاک کفش تو آنکس که تاج سر سازد
زمان زمان ز شرف بر نهد کلاه دگر
ز زنگبار عدم تا کنون برون نامد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۲۱ - ایضا له
زهی ز لفظ تو بازار فضل را رونق
ز درّ نظم تو کار هنر گرفته نسق
تویی که چشمة خورشید بارها گشتست
ز شرم خاطر پاکت غرق میان عرق
چو خامه ات قصب السّبق از عطارد برد
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۶۸ - ایضا له
ای سروری که در دهن نفس ناطقه
دایم بود به مدح تو رطب الّلسان سخن
گاه جدل ز هیبت تو تیر چرخ را
از عجز شهر بند شود در دهان سخن
با رأی تو قضا و قدر گفته گاه سرّ
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۲۸۱ - و له ایضاً
ای به گه جود چو گل تازه رو
داده کفت آرزوی آرزو
ز آتش خشم تو آب آمده
بر لب شمشیر تو جان عدو
صبح اگر دم بخلافت زند
[...]
کمالالدین اسماعیل » قطعات » شمارهٔ ۳۴۰ - وله ایضا فی التوبیخ
ای که پی حرص و هوا می روی
راه نه اینست . کجا می روی؟
راه بران زان سوی دیگر شدند
پس تو برین راه خطا می روی
روی برگردان که بروی آردت
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۳ - وله ایضا
اسبی دارم که دور از اسبت
همواره در آرزوی کاهست
می خسبد روز همچو شب زانک
آفاق بچشم او سیاهست
در خاک ز بهر قوت، خاشاک
[...]
کمالالدین اسماعیل » ملحقات » شمارهٔ ۱۲ - و قال ایضاً
ای زمین تو آسمان زحل
آستان تو قبله گاه امل
سقف مرفوع و خانۀ معمور
با وجود تا ضایع و مهمل
روی آئینه های گردون را
[...]