ای سروری که زیبد ، کز نعل مرکب تو
در دست و پای دولت، خلخال و پاره باشد
خورشید چرخ پیما ، با آن شکوه و هیبت
در موکب جلالت ، خود یک سواره باشد
در معرضی که خشمت ، آهخت تیغ کینه
زوبین تیر آرش ، یک گوشت خواره باشد
در چشم عقل خصمت ، هم شوکتی ندارد
چون گل بزیر دامنش ، ار صد کناره باشد
پیراهنی که شاید، بالای همّتت را
ماه نوش بود زه ، مهرش قواره باشد
دانی که این دعاگو ، با احتیاج مفرط
ار لجّۀ مطامع ، چون برکناره باشد
از نوک خار سوزن ، هم عاریت نخواهد
چون گل لباس عیشش، گر پاره پاره باشد
با این همه معانی ، کز بام چرخ ازرق
بر دختران طبعم ، اختر نظاره باشد
هر تیر نکته کان جست ، از شست خاطر من
بر هفت عضو اقلیم ، آنرا گذاره باشد
گرفی المثل چوسفره ، از نان کنم شکم پر
از احتشام طبعم ، با گوشواره باشد
مپسند کز تو باشم ، من در جوال عشوه
از تو دگر کسانرا ، زر در غواره باشد
این بارکش دل من ، کز آهنست گویی
تا چند از جنابت ، دروا چو ناره باشد
گر تربیت نیاید ، چون من کسی زجودت
از لطف بنده پرور ، خود کس چکاره باشد
عمری بوعده بودم ، فرجام نا امیدی
تاریخ خاطر من ، باری دوباره باشد
نه هیچ بوی جاهی ، نه هیچ رنگ مالی
محرومیی بدینسان ، بس آشکاره باشد
زین لفظهای شیرین ، وین نکته های موزون
کز وی چو موم گردد ، گر سنگ خاره باشد
بسیار عرضه کردم ، یک جو نگردد سودم
کس را درین چه تاوان؟ این از ستاره باشد
ترک صداع کردم ، خاموش گشتم آری
حرمان چو غالب آمد ، آنرا چه چاره باشد؟
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر دربارهٔ کمال و عظمت یک فرد (احتمالاً پادشاه یا سرور) است که به او نسبتهای مطلوب و شایستهای داده شده است. شاعر با استفاده از نمادهای مختلف، مانند خورشید، تیغ، و گل، به ویژگیهای والای این فرد و قدرت او اشاره میکند. شاعر همچنین از ناامیدی و حسرت خود سخن میگوید و میگوید که علیرغم تلاشهایش برای رسیدن به جایی، هیچگونه ثمری از آن نگرفته است. در نهایت، او به ادراک عمیق خود از این مظاهر و ناکامیهایش میپردازد و با بیصبرانهای در انتظار تغییر است. شعر به زیبایی احساسات عمیق انسانی و ناپایداری وضعیتهای ظاهری را به تصویر میکشد.
هوش مصنوعی: ای بزرگمردی که شایستهی حکمرانی هستی، بر اثر قدرتمندی تو بر روی پای دولت، زینتها و جواهرات به وجود آمده است.
هوش مصنوعی: خورشید در آسمان، با عظمت و زیبایی خاصی که دارد، خود مانند یک سواره در جمع بزرگان و برجستگان قرار گرفته است.
هوش مصنوعی: اگر خشم تو در معرض قرار بگیرد، همچون یک تیر کینهجویی خواهد بود که به هدف مینشیند و کسی را که ضعیف و آسیبپذیر است، در تیررس خود قرار میدهد.
هوش مصنوعی: در چشم عقل تو، دشمن تو از نظر اهمیت شانسی ندارد، مانند گلی که زیر دامنش پنهان شده باشد، حتی اگر صد کناره دور و برش باشد.
هوش مصنوعی: پیراهنی که احتمالاً از دوخت آسمان شب به تو تقدیم شده است، به قدری زیبا و ارزشمند است که نشانگر شدت آرزوها و تلاشهای توست.
هوش مصنوعی: میدانی که این دعا کننده، با نیاز شدید و جستجوی مفرط به خواستههای خود، هنگامی که در وضعیتی خاص قرار گیرد؟
هوش مصنوعی: حتی اگر گل زیبا و خوشبو باشد، باز هم نمیتواند خوشایند و شاداب باشد اگر بر تنش لباس پاره باشد. به عبارتی، زیبایی و لذت واقعی از درون و از جایی دیگر باید بیاید و فقط ظاهری زیبا کافی نیست.
هوش مصنوعی: با تمام این معانی، از آسمان آبی بر دختران ذهنم، ستارهای نظاره میکند.
هوش مصنوعی: هر نکتهای که از دل و ذهن من خارج میشود، بر روی هفت عضو وجودم تاثیر میگذارد و نشانهای از آن را بر جای میگذارد.
هوش مصنوعی: دست خود را به اندازه نیازم پر میکنم، مانند سفرهای که از غذا پر شده است. با این حال، به خاطر طبیعت خوبم با زینتها و زیباییها آراسته میشوم.
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که من نمیخواهم به خاطر تو، دیگران را تحت تاثیر قرار دهم. من نمیخواهم به خاطر جاذبه یا فریب تو، بقیه را فراموش کرده و فقط به تو فکر کنم. در واقع، نشان میدهد که ارزش من از این تأثیر و جاذبه فراتر است.
هوش مصنوعی: دل من همچون بارکش است و به نظر میرسد از آهن ساخته شده، تا کی باید از حالت ناامیدی و پریشانی خود فاصله بگیرم؟ آیا این وضعیت چون نالهای غمناک نخواهد بود؟
هوش مصنوعی: اگر تربیت و آموزش نباشد، هیچکس از لطف و بخشش تو بهرهمند نخواهد شد و هیچ فردی ارزشی نخواهد داشت.
هوش مصنوعی: من سالها منتظر وعدهای بودم، اما سرانجام ناامیدی نصیبم شد. یادآوری آن، برایم یک بار دیگر وجود دارد.
هوش مصنوعی: نه هیچ عطر و بویی از جایگاه اجتماعی، و نه هیچ رنگ و لعابی از ثروت و مال، به وضوح نشانگر وضعیت شخص نیست.
هوش مصنوعی: از این کلمات شیرین و این نکتههای موزون، حتی اگر سنگی سخت باشد، میتواند مانند موم نرم و انعطافپذیر شود.
هوش مصنوعی: من تلاش زیادی کردهام، اما هیچ سودی نصیب کسی نمیشود. در این مورد، چه بیفایده است؟ آیا این فقط به خاطر ستارههاست؟
هوش مصنوعی: درد سر را کنار گذاشتم و سکوت کردم. وقتی ناامیدی بر من غلبه کرد، دیگر چه اقدامی میتوان کرد؟
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
آن دل نگویمش من آن سنگ خاره باشد
از دست جور هجرت صد جامه پاره باشد
برقع ز روی برکن ای ماه دلفروزم
چون وصل نیست باری یک دم نظاره باشد
ای قدّ همچو سروت در غایت بلندی
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.