گنجور

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۱

 

ای ملامت گر اگر شاهدِ ما را بینی

بیش بر ره گذرِ چون و چرا ننشینی

همه چون بیند اعما چو نمی بیند هیچ

تو خود آن دیده نداری که به آنش بینی

تا بدان دیده شوی دیده که نتوانی دید

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۲

 

تا به کی عجب و شرک و خود بینی

با خدا باش تا خدا بینی

این همه شوق و عشق و درد و نیاز

در میان هیچ تو همه اینی

شش همی خواهی و یک آمد نقش

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۳

 

به لطفِ تست مرا گر صواب می بینی

توقعی که درآیی دمی و بنشینی

بیا که علّتِ رنجم طبیب می گردد

در آن زمین که تو ام بر فرازِ بالینی

قدم ز کلبه ی فرهادِ خویش باز مگیر

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۴

 

ای زندگیِ جان ها الّا به تو جان حی نی

این جا که منم آری آن جا شی و لا شی نی

صاحب نظران گرچه بی دیده ترا دیدند

اعما چو نمی بیند افتد به سرِ پی نی

عارف نبود هرگز در زاویه بنشسته

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۵

 

ای بی تو دلِ مرا قراری نی

هیچم ز میانِ تو کناری نی

انصاف که عمر می کند ضایع

آن را که به دست چون تو یاری نی

از وصلِ رقیب بهره می یابد

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۶

 

مرا تا دلی هست جانم تویی

نه خود این جهان کآن جهانم تویی

چه گویم ز دین و دل ای جانِ من

چو جانم تویی این و آنم تویی

نمی خواهم از تو بریدن به جسم

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۷

 

مرا چیزهایی نمودند روی

که با کس نگفتند کآن را بگوی

بگفتند و گفتیم و نشنود کس

همین است معنیِ سنگ و سبوی

به جز روی او نیست رویی دگر

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۸

 

من آن نی ام که نی ام با تو یک دل و یک روی

دو روی نیست دلم با تو چون گلِ خودروی

خیالِ قامتِ زیبایِ تو بر استاده ست

کنارِ چشمه ی چشمم چو سرو بر لبِ جوی

خوشا میانِ تو گر در کنار می آید

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۴۹

 

دلبرا هرچه از برِ ما می‌روی

همچو روحِ قدس تنها می‌روی

خضرِ وقتی ای لبت آبِ حیات

همچو خور بر بامِ خضرا می‌روی

در پِیَت چون ذرّه سرگردان منم

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۰

 

در دل نشسته ای اگر از دیده می روی

موقوفِ وقت نیست ملاقاتِ معنوی

بر دوستان مسافتِ شکلی حجاب نیست

ای دوست جهد کن که از آن دوستان شوی

چندان که ممکن است وفا کن به حسنِ عهد

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۱

 

روی مخوانش که می چکد عرق از وی

برگِ گل است آن نشسته بر ورقش خَوی

هر که چنین صورتی بدید محال است

کاتشِ تشویش بر دلش ننهد کی

هیأتِ شیرینش ار مطالعه کردی

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۲

 

ای در لبت خلاصه ی اعجازِ عیسوی

حیران ز نقشِ رویِ تو تمثالِ مانوی

بی مثلت آفرید خدا کز نوادرست

با صورتِ نکو حرکت هایِ معنوی

از خانقه کشد به خرابات رختِ انس

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۳

 

صنوبر قامتی دیدم به راهی

رقیبش بر عقب افتاده ماهی

همین تا چشم من بر رویش افتاد

برآمد از دلِ پُر دردم آهی

بدو گفتم برایِ لله آخر

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۴

 

چه خوش بود که به بالینِ خفته ناگاهی

چو چشم باز گشایم مرا رسد ماهی

فقیر را چه سعادت ورایِ آن باشد

که سر به کنجِ خرابش در آورد شاهی

میانِ ظلمتِ شب نورِ طلعتش باشد

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۵

 

نظرمان تازه می کن هر پگاهی

چه باشد گر کنی در ما نگاهی

کدامین باغ دارد چون تو سروی

کدامین چرخ دارد چون تو ماهی

مکن بیگانگی با آشنایان

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۶

 

بر من بگذشت دی پگاهی

سروی و فرازِ سرو ماهی

زیبا بر و گردن و نغوله

آراسته کاکل و کلاهی

آشوبِ دلی هلاکِ جانی

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۷

 

چندان بنالم هر صبحگاهی

کز هر وجودی برخیزد آهی

چند از ملامت ای غافل از من

افتد ازاین ها هم گاه گاهی

وقتی بدانی کاین برقِ سوزان

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۸

 

پیام داد به من هاتف سحرگاهی

که نیم شب به حمل رفت شمس از ماهی

هنوز اوّلِ شعبان به رسمِ برغندان

ز دست رویِ نکو می چرا نمی خواهی

ثواب می کن و از جاده ی صواب مگرد

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۵۹

 

هرگز نکنی به ما نگاهی

دادی ندهی به دادخواهی

تو برده به هر کرشمه جانی

ما سوخته عالمی به آهی

جز علّتِ دوستی ندارم

[...]

حکیم نزاری
 

حکیم نزاری » غزلیات » شمارهٔ ۱۳۶۰

 

بتی در خیمه ی دیدم چو ماهی

که بازو کرده بر رخ تکیه گاهی

سهی سروی و بر سرو آفتابی

قبایی در برو بر سر کلاهی

شکر پاسخ لبی کوثر دهانی

[...]

حکیم نزاری
 
 
۱
۶۶
۶۷
۶۸
۶۹
۷۰
۷۱
sunny dark_mode