روی مخوانش که می چکد عرق از وی
برگِ گل است آن نشسته بر ورقش خَوی
هر که چنین صورتی بدید محال است
کاتشِ تشویش بر دلش ننهد کی
هیأتِ شیرینش ار مطالعه کردی
سرو کمر بر میان بُدی چو شکر نی
ور به سر کُشته با چنین قد و قامت
بگذرد این روحِ قدس باز شود حی
ای که همه کاینات ممکن و موجود
پیشِ وجودِ بزرگوارِ تولا شی
ترسد اگر نه فرو برد به تبرّک
زاهد صد ساله با تو در رمضان می
باده بده ساقیا که موسومِ نوروز
می گذرد هان و فوت می شود این فی
باغ شد از سبزه هم چو جنّت و کردند
فرش چمن اهل ذوق زیرِ قدم طی
پیر جوان را چه می دهد به وَرَع دم
آتشِ ما سرد کی شود به دمِ دی
سیر نگشتی نزاریا ز ریاضت
صبرِ تو تا چند و احتمالِ تو تا کی
بس که تو باطن به خلق باز نمودی
ظاهر واعما نمی برد به سخن پی
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
تا به سلامت به حِلّه آمد سَلْمیٰ
خُلد شد از خرّمی چو جنّت ماوی
آب گرفت از لبش حلاوت کوثر
خاک گرفت از رخش طراوت طوبی
باد چو بر زلف او وزید جهان را
[...]
الی سامع الاصوات مع بعد المسری
شکوت الّذی القاه من الم الذکری
فیا لیت شعری و الامانی کثیرة
أ یشعر بی من بت ارعی له الشعری
یار از غم من خبر ندارد گویی
[...]
رطل گران کن که روی در طرب آورد
شاه قزل ارسلان سپهر معالی
چون نبود خویش را دیانت و تقوی
قطع رحم بهتر از مودت قربی
گفت به من محتسب که توبه کن از می
پیر شدی توبه بعد از این نکنی کی
گفتمش آری من و تو هر دو به یک بار
توبه کنیم ار موافقت کنی از می
باک نباشد ز عهده هم به در آییم
[...]
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال یک حاشیه برای این شعر نوشته شده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
replyپاسخگویی به این حاشیه flagگزارش حاشیهٔ نامناسب linkرونوشت نشانی حاشیه
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.