گنجور

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۱۸ - جواب دادن ویس رسول شاه موبد را

 

چو جامه چاک زد ماه دو هفته

پدید آورد نسرین شکفته

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۰ - آگاهى یافتن ویرو از بردن شاه ویس را

 

یکی را خانهٔ شادی کَشُفته

یکی را باغ پیروزی شکفته

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۳ - آگاهى یافتن دایه از کار ویس و رفتن به مرو

 

دهان چون غنیچهٔ گل ناشکفته

بدو در، سی و دو لؤلؤ نهفته

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۵ - بغایت رسیدن عشق رامین بر ویس

 

خرد آواره گشته هوش رفته

دل اندر تن نه بیدار و نه خفته

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۶ - فریفتن دایه ویس را به جهت رامین

 

وزان پس دیدمش بامن بخفته

بر سیمین من در برگرفته

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۲۷ - اندر باز آمدن دایه به نزدیک رامین به باغ

 

تو خورشیدی و او ماه دو هفته

چو او سروست و تو شاخ شکفته

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۴۶ - مویه کردن شهرو پیش موبد

 

نشاید ویس من در خاک خفته

شهنشه دیگری در بر گرفته

فخرالدین اسعد گرگانی
 

فخرالدین اسعد گرگانی » ویس و رامین » بخش ۵۵ - عروسى کردن رامین با گل

 

گل گل‌بو‌ی شد چون گل شکفته

چو سروی در زر و گوهر گرفته

فخرالدین اسعد گرگانی
 
 
۱
۲