به نام آنکه بنیاد جهان کرد

عیان نقش زمین و آسمان کرد

بعارف نور قلب و ذوق جان داد

بیان معرفت بعد از عیان داد

به عقل آموخت ادراک حقایق

[...]

صفی شاد که بهر با تمیزان

قلم گیرد پی تحقیق میزان

وی آن‌چیزی‌ست که‌انسان‌را توسل

به‌آن باشد به تمییز و تعقل

شناسد زاو ارادت جدیده

[...]

طالب‌ مسکین‌ کجایی‌ گوش گیر

مَشک‌ بی‌آب‌ طلب‌ بر دوش گیر

باز گویا چشم‌ فهمت‌ خواب‌ رفت‌

نه‌ پی‌ آب‌ این چنین‌ بی‌تاب‌ رفت‌

یا که‌ نشنیدی تو گفتار مرا

[...]

بود امیّون از ایشان فرقه ای

در بحار آرزوها غرقه ای

بیخبر بودند از علم کتاب

جز امانی نی که از وجه صواب

این نبود الاّ ظنون و جز قیاس

[...]

ذکر اسرائیلیان و افضال حق

که بر ایشان شد، گذشت اندر ورق

نیست بر تکرار حاجت شرح آن

هست تکرارش به تأکید بیان

گرچه از تکرارش آید در سیر

[...]

اهل ایمان از شما تا مدتی

قرض خواهد گر کسی در شدتی

پس به عدل آن را نویسد کاتبی

تا که باشد حجت هر طالبی

هم نباید تا کند کاتب اِبا

[...]

نیست یکسان قاعدین و جاهدین

جز که صاحب رنجها از اهل دین

که به مال و نفس های خویشتن

هستشان تعظیم امر ذوالمنن

مر مجاهد را به مال و نفسشان

[...]

مرد یا زن هر کسی کو سارق است

دستهایش بر بریدن لایق است

فَاقطَعُواْ أیدِی َهُمَا گر خوانده ای

دست سارق از چه برجا مانده ای

تا جزای آنچه کرد از کسب و کار

[...]

پس بدینسان شد سوار راحله

باز رفتش دست و پا در سلسله

چون دل من که شد اندر زلف یار

کرده خود زنجیر مانا اختیار

تا بجنبم رفته در گیسوی دوست

[...]

گر حریصی بر هدایتشان ز دل

بین به سرّ لَا یَهدِی مَن یُضِلّ

پس خدا نارد به راه آن را که خواست

گمرهش هم نیستشان یار این بجاست

بر خدا خوردند سوگند از ثبوت

[...]

نیست هیچ آن قریه ای الاّ که ما

می کنیم آن را هلاک اعنی فنا

پیش از روز قیامت یا عذاب

می کنیم ار نیستند اهل صواب

این بود در لوح محفوظ از یقین

[...]

وَاتلُ مَآ أوحِیَ إلَیکَ مِن کِتَاب

آمد از پروردگارت در خطاب

نی مبدل مر ورا کس بر کلام

نی پناهی غیر از او یابی تمام

با نبی گفتند اشراف عرب

[...]

بر شما کردیم نازل این کتاب

کاندر آن باشد شرافت بی حساب

ارجمند آیید از وی برملا

در نمی یابید آیا پس شما

کآن شما را بر شرف گردد سبب

[...]

یاد کن از صاحب ماهی که رفت

او غضبناک از میان قوم زفت

بر خود او بگرفت زآن رفتن غضب

که چرا رفت او برون بی اذن رب

زآنکه وعده کرده بود او از شتاب

[...]

گفت سلمان خندقی بایست کند

تا مدینه ایمن آید از گزند

مسلمین را رای او آمد پسند

خندقی کندند آنسان روز چند

پس رسیدند از قبایل فوج فوج

[...]

یاد کن چون گفت ابراهیم راد

مر پدر، هم قوم خود را از رشاد

زآنچه بپرستید من باشم بری

نیست الاّ که شرک و کافری

جز کسی کو آفریدم پس به زود

[...]