ولیی باز کو عبدالسلام است

تجلی از سلامش بر مدام است

بود آنکس که حق دارد سلامت

دل او را ز نقص و عیب و آفت

دگر هم اندر آشنا و علامت

[...]

بود عبدالکریم آنکس که مشهود

شد این اسمش بجان زاکرم ذیجود

تجلی بروی از وصف کرم کرد

وزین وجهش عزیز و محترم کرد

تحقق یافت بر وصف عبودت

[...]

دگر قرب از فنا باشد عبارت

بعهد ماسبق دارد اشارت

همان عهدی که بین عبد و حق بود

بر آن چیزی که اندر ماسبق بود

«الست ربکم» حق در ازل گفت

[...]

دگر بشنو علامات ریا را

که بری سر ز اخلاص اژدها را

بکف معیاری ار نبود تو را خاص

ریا را کی توان دانست ز اخلاص

نشانی گویم ار باشد بکارت

[...]

بود فکر تو از وجهی عبارت

کزان بر نفس قدسی شد اشارت

تو گو باد بهشت است آن که آسان

بقلب آید بوجهی همچو انسان

هم اینسان شد مجسم بهر مریم

[...]

سرّ دیگر دارم و جوش دگر

هوش دیگر خواهم‌ و گوش دگر

بر بیانم‌ گوش جان دار ای حکیم‌

آنچه‌ نزد ماست‌ خط‌ مستقیم‌

شاید اندر وی دو نقطه‌ کرد فرض

[...]

شاه دین‌ برگشت‌ اندر خیمه‌گاه

تا نماید ملک‌ را تفویض‌ شاه

کودکان پاک معصوم از جناح

چونکه‌ بشنیدند بانگ‌ ذوالجناح

جملگی‌ از خیمه‌ بیرون ریختند

[...]

خلق اشیاء جمله را شش روز کرد

روز خلق از شش جهت فیروز کرد

گر تو را گوید کس از وسواس و شک

روز و شب باشد ز مقدار فلک

اندر آن حضرت نه شب بود و نه روز

[...]

ما فرستادیم ای کامل صفات

سویت آیاتی چنین با بیّنات

هست بر اهل بصر ضوءاش عیان

غیر فاسق کس نشد کافر به آن

عهدی ار بستند و محکم ساختند

[...]

گوید آن کس که به دانش نیست جفت

حق چرا با ما نمی آید به گفت

نیست چون از علم توحیدش نشان

بر گمانش حق چو او دارد بیان

علم گر می داشت بر توحید او

[...]

نیست نیکو گر که اندر جستجو

سوی غرب و سوی شرق آرید رو

لیک نیک است آنکه ایمان بر خدا

آرد و بر روز آخر از ولا

بر ملایک بر کتاب و انبیا

[...]

یا چو آن کز قریه ای بگذشت باز

سقفها را دید دور از برگ و ساز

خانه ها مخروب و ویران سقف و در

وز نفوس خلق خالی بوم و بر

گفت آیا زنده خواهد کرد حق

[...]

مر مساوی نیستند اهل کتاب

فرقه ای ز ایشان سرند اندر ثواب

قائم و خوانندة آیات حق

ذاکر و ساجد به لیل اندر غسق

بر خدا و یوم دین از مؤمنان

[...]

وآن کسانی که کنند افعال زشت

یا ستم بر نفس خود در وقت کِشت

یاد حق و آمرزش از وی خواستن

در گنه باشد ز عصیان کاستن

مر گنه را جز حق آمرزنده ای

[...]

چون علی (ع) کو در نبرد و عزم و صبر

زهره و دل، خون نمود از شیر و ببر

روز هیجاء بود ثابت همچو کوه

بود لرزان هر که میدید آن شکوه

سخت و ثابت همچو سدّ آهنین

[...]

پس ز وی گشتند چون مأیوس باز

یک طرف رفتند بر شورا و راز

گفت روئیل آنکه اکبر بُد به سن

نی ز یعقوبیم ما خود مطمئن

خود نمی دانید آیا از ولا

[...]

هم به تکذیب آمدند از مرسلین

اهل حجر اعنی ثمود از شرک و کین

ما به صالح که نبی بُد بر ثمود

اکثری دادیم ز آیت ها به جود

چونکه از صالح کتابی نیست یاد

[...]

هر که یابد ره نباشد غیر از این

که ز بهر خویش یابد ره یقین

وآنکه گمره شد جز این نبود به پیش

کو شود گمره به ضرّ نفس خویش

برندارد هیچ بردارنده ای

[...]

آمد این قصه چنین اندر خبر

روزی از بهر ترافع دو نفر

سوی دار الشرع داوود آمدند

ایلیا در نام و یوحنا بُدند

بود دهقان ایلیا اندر سبب

[...]

غیر از این نبود که آن کو مؤمن است

بر خدا و بر رسول او موقن است

بگرویده بر خدا و بر رسول

مؤمنان از روی ایمان بی نکول

چون به امری مجتمع با وی شوند

[...]