بخش ۳۱ - در بیان آنکه خط مستقیم در میان خطوط که مابین دو نقطه فوقانی و تحتانی واقع است آن است که اقصر و اقرب باشد لهذا صراط المستقیم خط اقصر است
سرّ دیگر دارم و جوش دگر
هوش دیگر خواهم و گوش دگر
بر بیانم گوش جان دار ای حکیم
آنچه نزد ماست خط مستقیم
شاید اندر وی دو نقطه کرد فرض
خط طولانی میانش دون عرض
در میان آن دو نقطه ای دو دل
هست خطی مستقیم و معتدل
نقطهها اندر دو حد خط به عین
هست از خط جمع بین النقطتین
ذات سبحان نقطه فوقانی است
شخص انسان نقطه تحتانی است
در میان نقطتین است ای حکیم
آدم اول صراط المستقیم
وآن صراط المستقیم است ای رفیق
در میان نقطتین اقرب طریق
وآن خطوط دیگر ای صاحب کمال
کاطول آمد شد ره اهل ضلال
پس صراط راست خط اقصر است
گمرهی ها آن خطوط دیگر است
هر خطی کآن اَطول است از آن دگر
راهِ او تا نقطه باشد دورتر
تا نگوید آنکه عقلش کوته است
کآن خطوط ار هست دور،امّا ره است
بل نباشد راه، وصف وحدت است
وحدت حق ظاهر اندر کثرت است
کی رسی بر سرّ وحدت ای رفیق
جزکه گردی سالک اقرب طریق
گفت زآن سجّاد زین العابدین
قبله اهل حقیقت شاه دین
ربّ سیّرنی الهی یا ودود
در طریقی کوست اقرب بر وفود
ذات حق چون واحد آمد بی شکی
سوی او هم راه او باشد یکی
ذات حق چون رهنمای مطلق است
مقصد ما هم به ره ذات حق است
پس ره ما هم که وصف واحد است
واحد است و آن دگرها فاسد است
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی آهنگهایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 شما حاشیه بگذارید ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.