گنجور

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱ - در مدح ابراهیم میرزای صفوی

 

به سینه تیری ازان غمزه خورده‌ام کاری

که برنیایدم از دل مگر به دشواری

ز بس که غمزهٔ او خوار و زار می‌کشدم

به عجز می‌طلبم هر دم از اجل یاری

اجل که شیوهٔ او بی‌گنه کشی‌ست، کند

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲ - در مدح ابراهیم میرزا

 

حسرتی نیست جز این در دلم از ناز و نعیم

که به پای تو نهم روی و کنم جان تسلیم

تا به کی در حرم کعبهٔ وصلت باشند

دیگران محرم و محروم من از طوف حریم

گرچه دورم ز حریم تو، خدا می‌داند

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۳ - در مدح ابراهیم میرزا

 

عید آمد و صلای می خوشگوار داد

نوروز هم رسید و نوید بهار داد

عیدی چنان خجسته که از بس مبارکی

نوروز را به یمن قدوم اعتبار داد

نوروزی آن‌چنان به سعادت که عید را

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۴ - در مدح خان احمد گیلانی

 

رسید فتنه‌گر من به کینه تیزآهنگ

چو فتنه بر سر غوغا، چو کینه بر سر جنگ

یکی برون نتوان از هزار جان بردن

ازان کرشمهٔ جلّاد و غمزهٔ سرهنگ

ز جام عشق، شراب امید و بیم کشم

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۵ - در مدح حضرت علی(ع)

 

صیدافکن بلا چو هوای شکار کرد

اوّل به صیدگاه محبّت گذار کرد

کاری به من نکرد به غیر از ستمگری

یارب به پیش او چه مرا شرمسار کرد

شبهای تار، فکر سیه مار کاکلش

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۶ - در مدح بهروز محمّد

 

نو بهار است و جهان حلّهٔ خضرا دارد

باد خاصیّت انفاس مسیحا دارد

می‌دهد یاد ز محشر، که مسیحای هوا

باز اموات چمن را سر احیا دارد

خاک از خلق جهان هرچه نهان در دل داشت

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۷ - در مدح بهروز محمّد و تهنیت ولادت فرزند او

 

ای بخت، شب تیرهٔ غم را سحر آمد

بردار سر از خواب که خورشید برآمد

باد سحر از صبح صفا مژده رسانید

آخر شب یلدای کدورت به سر آمد

ایّام که بر روی کسی در نگشادی

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۸ - در مدح حضرت امام رضا علیه‌السّلام

 

چنان حرارت خورشید، باز شد جانکاه

که آب بر سر خویش از حباب زد خرگاه

زمین چو گور ستمگر ز بس که تافته شد

به رنگ دود سزد گر دمد ز خاک گیاه

هوا به مرتبه‌ای گرم شد که پروانه

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۹ - در مدح نورنگ خان

 

عجب عجب که شب غم به صبحگاه رسید

نسیم وصل سواری ز گرد راه رسید

به فرق سوختهٔ غم در آفتاب ستم

ز سایبان حجاب کرم، پناه رسید

رساند باد به بلبل خبر که گل آمد

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۰ - در مدح ابراهیم میرزا

 

از کجا می‌رسی ای پیک صبا کز پی هم

خیر مقدم کنی آویزهٔ گوش عالم

دم جانبخش تو در وادی روح‌افزایی

با مسیحاست قدم بر قدم و دم بر دم

از تو در جلوه‌گری شهپر طاوس بهشت

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۱ - در مدح نورنگ خان

 

شبی چو حلقهٔ گیسوی لعبتان چگل

سواد دیدهٔ پر نور و نوردیدهٔ دل

شبی چو زلف نگار از نسیم غالیه بو

شبی چو روز وصال از نشاط مستعجل

هوا خوش و فرح‌افزا به غایتی که مگر

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - در مدح ابراهیم میرزا

 

شبی در سیاهی چو روز مصایب

گشوده چو اهل مصایب ذوایب

شکن بر شکن همچو زنجیر سودا

گره بر گره همچو ابروی حاجب

دعا گمره شاهراه اجابت

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۳ - در مدح حضرت علی علیه السّلام

 

مرا به سینه چو شمعی‌ست جلوه‌گر آتش

ز آب دیده فزون است در جگر آتش

به راه بادیه‌ای آتشم به سربارد

که پای چون بنهم بگذرد ز سر آتش

ستاره سوخته پروانه‌ای‌ست مرغ دلم

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۴ - در مدح نورنگ

 

ای شراب خوشدلی از جام دوران یافته

کام دل بی‌منّت گیتی ز یزدان یافته

زان ترا نورنگ نام از عالم بالا رسید

کز تو باغ دهر از نو، رنگ احسان یافته

آن تویی کز نوبهار خلق و ابر جود تو

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۵ - در مدح نورنگ خان

 

آن گل که رفت و داغ جدایی به جان نهاد

دنبالش آب دیده سر اندر جهان نهاد

ظاهر به مردمان مکن ای اشک پرده در

راز نهان که با تو دلم در میان نهاد

در ابتدای عشق که هنگام مهر بود

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۶ - در مدح نورنگ‌خان

 

در گلو بینم گر از تیغ شهادت شربتی

یک دم از عمر به تلخی رفته یابم لذّتی

همچو مرغ نیم بسمل در میان خاک و خون

نیم جانی دارم و از وی ندارم راحتی

چون به این آسودگی در عمر خود کم بوده‌اند

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۷ - در مدح اکبرشاه

 

آن‌چنان گرم شد از تاب هوا، آب روان

که پر از آبله، مانند صدف شد سرطان

همچو دود دل عشّاق، شرربار شود

ابر امروز اگر آب برد از عمّان

گل رخسار بتان را عرق‌آلود ببین

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۸ - در مدح ابراهیم میرزا

 

عشق چنین بی‌نصیب، حسن چنین بی‌وفا

دل که و آرام چه، وصل کجا من کجا؟

غنچهٔ او تنگخو، عشوهٔ او پرفریب

غمزهٔ او جنگجو، وعدهٔ او بی‌وفا

مایهٔ نومیدی‌ام، باعث محرومی‌ام

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۱۹ - در مدح سلطان‌حسین‌میرزا

 

خوش آنکه جان به خاک در دلستان دهد

بر آستان نهد سر تسلیم و جان دهد

دوران کمین‌نشین اجل را به گاه صید

از زلف او کمند و ز ابرو کمان دهد

باید گریست بر دل زاری که از اجل

[...]

میلی
 

میلی » دیوان اشعار » قصاید » شمارهٔ ۲۰ - در مدح بهروز محمّد

 

زبان چگونه کند شکر ایزد متعال

که روز هجر بدل شد به روزگار وصال

بدید دیده جمالی که عمرها با او

نهفته عشق همی باخت در حریم خیال

لبالب ار چه ز خون بود ساغر جانم

[...]

میلی
 
 
۱
۲