عجب عجب که شب غم به صبحگاه رسید
نسیم وصل سواری ز گرد راه رسید
به فرق سوختهٔ غم در آفتاب ستم
ز سایبان حجاب کرم، پناه رسید
رساند باد به بلبل خبر که گل آمد
رسید مژده به گوش گدا که شاه رسید
ز خرّمی به سماع آمدند چون مستان
چو این نوید به پیران خانقاه رسید
هزار قد شده خم چون کمان به سجدهٔ شکر
که بر نشانهٔ مقصود، تیر آه رسید
حدیث کوته و افسانه مختصر، ز سفر
مه ستاره حشم، خان جم سپاه رسید
سحاب همّت خورشید مکرمت، نورنگ
که فیض نعمت عامش به ما سواه رسید
دلاوری که دم کین او به گوش جهان
ز آسمان و زمین وامصیبتاه رسید
به پای توسن او تا چو نعل سود جبین
به آسمان مه نو را پر کلاه رسید
فتاد کشتی آز از کفش به گردابی
که تا کران نتواند به صد شناه رسید
زهی رسیده به جایی ترا سریر جلال
که با سپهر به سرحدّ اشتباه رسید
به پای بوس تو آمد فلک، وگرنه چرا
بر آستان تو با قامت دو تاه رسید؟
ز آستان تو خورشید با هزار کمند
به جای شمسه بر ایوان بارگاه رسید
چو سایه مهر نهد رو بر آن زمین همه روز
که پای چتر تو با این علّو جاه رسید
نمود مهر دگر از فروغ آن به سپهر
اگر زرای تو پرتو به قعر چاه رسید
ز اشتیاق، شتابنده شد به استقبال
به گوش عفو تو چون مژدهٔ گناه رسید
فلک به خوان تو نسبت اگر نکرد درست
چرا شکست پیاپی به قرص ماه رسید
به دور عدل تو از کهربا عجب دارم
که دست او به گریبان برگ کاه رسید
ترا ز نالهٔ مظلوم دل به درد آمد
به غایتی که خجالت به دادخواه رسید
ز عیش دور تو یاد از سرور مستی داد
به مست خفته اگر قامتالصّلوه رسید
تو آفتابی و بهر ثبوت این دعوی
مرا چو صبح گواه از پی گواه رسید
ز ماهیان ید بیضا توان مشاهده کرد
دمی که پرتو رای تو بر میاه رسید
کمند مهر ز جا ذرّه را نجنبانید
ز ابر حلم تو گرنم به خاک راه رسید
عروج خاک سزد همچو آتش از جایی
که بندگان ترا بر زمین جباه رسید
کسی که سوختهٔ آتش عتاب تو شد
به حشر، نامهٔ اعمال او سیاه رسید
دمید سبزه چو مژگان یار، نیزه گذار
به هر زمین که ترا گردی از سپاه رسید
چنان سپاه تو برداشت خیل دشمن را
که تند سیل، تو گویی به مشت کاه رسید
به رنگ صاعقه، روز نبرد، گلگونت
به خصم تیزتر از ناوک نگاه رسید
میان معرکه دشمن چنان نمود ترا
که خون گرفته شکاری به صیدگاه رسید
عدو که تافت عنان از اطاعت تو مرنج
چو عاقبت به رکاب تو عذرخواه رسید
که هر که سر به اطاعت نهاد یزدان را
در اوّلش به زبان ذکر لااله رسید
سپهر منزلتا! بیتو ز آتش هجران
چه داغها که به جان و دل تباه رسید
نفس که سلسله جنبان زندگانی بود
به لب ز تیرگی دل چو دود آه رسید
زلال خضر و دم عیسوی چو زهر و سموم
به ناتوان تو جانسوز و عمرکاه رسید
رسید جان به لبم بارها و تافت عنان
ز استماع نویدی که گاهگاه رسید
به خاک پای تو کاین مژدهام نمود چنان
که قطرهای به لب تشنهٔ گیاه رسید
مرا به دیده کنون خواب عافیت خوش باد
که چشم بخت مرا وقت انتباه رسید
برآر دست دعا بهر مدّعا میلی
به شکر آنکه شب غم به صبحگاه رسید
همیشه تا به زبان بگذرد که صاحب جاه
به سرفرازی دیهیم و فرّگاه رسید
به فرّ جاه تو دیهیم و گاه، عالی باد
که دست از تو به صد افسر و کلاه رسید
به کُنه مدّت جاهت زمانه نتواناد
به ماه و سال ز تکرار سال و ماه رسید
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر به توصیف احساس شکرگزاری و خوشحالی از رسیدن به لحظات امید و روشنی پس از شبهای غم و ناامیدی میپردازد. شاعر به زیبایی بیان میکند که چطور نسیم وصل، که نمادی از خوشی و امید است، از راه میرسد و به بلبلان و دیگران خبر میدهد که گل آمده است و شاه به شهر رسیده است.
توصیفهای شاعرانه در مورد طبیعت، از جمله شب و روز، آفتاب و سایهها، نشاندهنده تغییر حال و هوای جامعه و فردی از غم به خوشحالی است. او تاکید میکند که این موضوع نه تنها بر زندگی خود او تأثیر گذاشته بلکه برای دیگران هم نویدبخش بوده است.
در نهایت، با دعا و شکرگزاری، شاعر آرزو میکند که این خوشحالی و امید همواره ادامه داشته باشد و زندگی پر از نور و نعمت شود. شعر به زیبایی توانستهاست احساسات عمیق انسانی از ناامیدی به امید را منتقل کند.
هوش مصنوعی: عجبا که شب غم و ناراحتی به صبح روشن و خوشحالی تبدیل شد و نسیم عشق و دیدار دوست از دور دستها به سوی ما آمد.
هوش مصنوعی: در زیر نور آفتاب که از ظلم و درد میتابد، به جایی پناه بردم که سایهٔ مهربانی و نعمت وجود دارد و نجاتم داد.
هوش مصنوعی: باد به بلبل خبر رساند که گل آمده است. به گوش گدا مژده میدهد که شاه آمده است.
هوش مصنوعی: از شادی و نشاط به پایکوبی و رقص پرداختند، مانند کسانی که شیدا و سرمست هستند، وقتی که این خبر خوش به سالخوردگان خانقاه رسید.
هوش مصنوعی: به سبب شکرگزاری، هزاران بار خم شدهام مانند کمانی که در انتظار نشانهای است، و تیر شوقم به سوی هدف نهایی رسیده است.
هوش مصنوعی: چیزی کوتاه و مختصر از سفری که به دنبال ستارهها بودیم، درباره آمدن سپاه خان جم به ما رسید.
هوش مصنوعی: ابر تلاش و کوشش، مانند خورشید که بخشی از کرامتش را میتاباند، نور و برکتش به ما نیز رسیده است.
هوش مصنوعی: شجاعت و دلیری فردی که نامش در سراسر جهان پیچیده و از بلندیهای آسمان تا زمین به گوش همه رسیده است.
هوش مصنوعی: بر سینه اسب تندرو تو، همانند نعلی بر پیشانی، ماه نو به آسمان رسید و همچون کلاهی بر سر او جا گرفت.
هوش مصنوعی: کشتی که از دستت افتد، در گردابی گرفتار میشود که حتی با صد شنا هم نمیتواند به ساحل برگردد.
هوش مصنوعی: تو به مقام والایی دست یافتهای که حتی آسمان به مرز اشتباه و نادرستی نزدیک شده است.
هوش مصنوعی: دست و پای عالم به خدمت تو در آمدهاند، وگرنه چه دلیلی دارد که این همه زیبایی و عظمت به درگاه تو عرضه شود؟
هوش مصنوعی: خورشید با تمام زیباییها و زرق و برقش، بهجای اینکه در آسمان باشد، بر درگاه تو نشسته و طوری جلوه میکند که گویی بهنوعی در آستان تو به دام افتاده و درخشندگیاش را به تو تقدیم کرده است.
هوش مصنوعی: زمانی که خورشید به زمین میتابد و سایهاش را بر آن میافکند، هر روز به خاطر بزرگواری و مقام والای تو، چتر حمایتیات بر سر این زمین قرار میگیرد.
هوش مصنوعی: اگر محبت و نور آن بالا به آسمان برسد، حتی اگر سایهات به عمق چاه هم بیفتد، همچنان درخشان خواهی بود.
هوش مصنوعی: از شوق و اشتیاق، به سرعت به سمت تو آمدم، مثل اینکه خبر بخشش تو را در گوش دارم که گناهم به من پیغام میدهد.
هوش مصنوعی: اگر آسمان، به درستی به جایگاه تو توجه نکند، چرا پیوسته بر اثر شکست، به ماه کامل نزدیک میشود؟
هوش مصنوعی: من به دوری و عدل تو از کهربا تعجب میکنم، چرا که دست او به برگ کاه رسیده است.
هوش مصنوعی: دل من از فریاد و نالهٔ انسانهای بیپناه و مظلوم رنج میکشد، به جایی رسیده که حتی دادخواهی هم از این وضعیت شرمنده و خجالتزده شده است.
هوش مصنوعی: وقتی که یاد تو در دل میتازد، حتی خواب مستی را هم به وجد میآورد، اگر نماز به پا خاست و قیام کرد.
هوش مصنوعی: تو مانند آفتاب هستی و برای اثبات این ادعا، همچون صبح که گواهی بر روشنایی خود دارد، شواهد بسیاری به دنبالت آمدهاند.
هوش مصنوعی: میتوان در لحظهای که نور اندیشه تو بر آبها تابید، مشاهده کرد که ماهیان سفید چه زیبایی دارند.
هوش مصنوعی: حجم محبت تو به قدری عظیم است که حتی ذرهای نمیتواند از جای خود حرکت کند. اگر باری به زمین بیفتد، نرمی و بزرگواری تو باعث میشود که آن را به آرامی بپذیری.
هوش مصنوعی: صعود خاکی و رشد آن همچون شعله آتش از جایی مناسب است که بندگان تو، ای خدا، بر زمین در کنار هم نشستهاند.
هوش مصنوعی: کسی که به خاطر عتاب و خشم تو آسیب دید، در روز قیامت نامهٔ اعمالش با رنگ سیاه به دستش رسید.
هوش مصنوعی: سبزهای به لطافت مژگان معشوق دمیده است، و در هر سرزمینی که رزمندگان به تو نزدیک شوند، به یاد تو درختانی سبز میروید.
هوش مصنوعی: سپاه تو به قدری قوی و نیرومند بود که لشکر دشمن را مانند سیل به درون مشت کاه درهم ریخت.
هوش مصنوعی: در روز جنگ، چشمانت مانند رنگ صاعقه درخشان و خشمگین بود و به سرنوشتی تند و گزنده برای دشمنان اشاره میکرد.
هوش مصنوعی: در وسط میدان جنگ، تو را به گونهای نمایش داد که انگار شکار زخمخوردهای به دام افتاده است.
هوش مصنوعی: اگر دشمنی از فرمانبرداری تو سرپیچی کرد، نگران نباش. زیرا در نهایت، او به عذرخواهی و توجیه کارش نزد تو خواهد رسید.
هوش مصنوعی: هر کسی که سر تسلیم در برابر خداوند فرود آورد، در ابتدا با زبانش به ذکر «لا اله» (جز خدا هیچ معبودی نیست) دست پیدا میکند.
هوش مصنوعی: ای آسمان منزلت! بدون تو، از آتش جدایی چه دردها و آلامی که به جان و دل رسیده است.
هوش مصنوعی: زندگی را نفس، مانند یک رشته پیونددهنده و حرکتدهنده میسازد. وقتی دل پر از غم و تنگنا باشد، این دلشکستگی مانند دودی به لبها میرسد و احساسات را نمایان میکند.
هوش مصنوعی: آب زلال و شفاف خضر و دم عیسوی، برای تو که ناتوانی، همچون زهر و سموم است و میتواند زندگیات را سخت کند و عمرت را کوتاه نماید.
هوش مصنوعی: بارها به مرز ناتوانی و پایان رسیدم و از شنیدن وعدهای که گاهی به گوشم میرسید، امید داشتم.
هوش مصنوعی: به خاطر حضور تو، خوشحالیام به حدی است که مانند قطرهای است که به یک گیاه تشنه میرسد و آن را سیراب میکند.
هوش مصنوعی: اکنون برای من خواب آرامش بخیر است، زیرا زمان بیداری و توجه به خوشبختیام فرا رسیده است.
هوش مصنوعی: دعا کن و از خدا بخواه که خواستهات برآورده شود و به خاطر اینکه شب پر از غم به صبحی روشن تبدیل شده، شکرگزاری کن.
هوش مصنوعی: هرگاه که کسی به زبان بیاورد که فردی صاحب مقام و اعتبار است، نام آن شخص به افتخار و بزرگی میدرخشد و به اوج میرسد.
هوش مصنوعی: به خاطر عظمت و مقام تو، ما در موقعیتهای مختلف به زیبایی و شکوه تو افتخار میکنیم؛ زیرا تنها از دستان تو میتوان هزاران نشان و مقام بدست آورد.
هوش مصنوعی: زمانه و روزگار تو را نمیتواند درک کند، حتی اگر مدتها بگذرد و سالها و ماهها تکرار شوند.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.