گنجور

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱ - شأن نزول

 

ز روح بزرگان مدد خواستم

به شش روز این دفتر آراستم

به زیباترین وجهی انجام یافت

صکوک الدلیل از خرد نام یافت

نه یک نکته خام تبدیل شد

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۲ - صکوک الدلیل

 

سرآغاز هر نامه نام خداست

که بی نام او نامه یکسر خطاست

دبیری که بی دست و لوح و قلم

بسی مختلف نقش ها زد رقم

یکی را برازندهٔ تاج کرد

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۳ - نعت پیامبر

 

درودی معطر چو زلفین یار

سلامی مفرح چو باد بهار

زصبح ازل تا به عصر شمار

ز ما باد بر خاک احمد نثار

ز بحر شرق گوهر پاک او

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۴ - در مدح حضرت امیر(ع)

 

وز آن پس لآلی ثناء شگرف

که از جان تراود نه از بحر ژرف

نثار ره دست پروردگار

حصار نبی صاحب ذوالفقار

علی آن که تا حکمتش ضم نشد

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۵ - در مدح ائمه اطهار

 

وز آن بعد بر آل اطهار او

که پاکیزه خلقند و پاکیزه خو

همه چون علی پیشوای یقین

همه چون علی وارث ملک و دین

همه چون علی فارغ از آب و خاک

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۶ - بهشت صلحا و زهاد

 

چه جنت نه آن جنت ای خوش عمل

که در وی روان است شیر و عسل

سبیل از کناری شراب طهور

سرا تا لب بام لبریز حور

بهر گوشه سالوسکی دیوسار

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۷ - بهشت احرار

 

در آن باغ کاین قوم را بار نیست

در او جز گل طلعت یار نیست

زمینش منزه ز لوث رقیب

هوایش معطر ز خلق حبیب

نه جز شمع در محفلش سر زده

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۸ - سبب نظم کتاب

 

سه ده بر به سال هزار و دویست

که بر خاکیان آسمان می‌گریست

پدر غافل از درد فرزند خویش

دل مام فارغ ز دلبند خویش

مدار مهمات بر زرق و شید

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۹ - ساقی نامه

 

بیا ساقی آن تیغ ساغر نیام

کزو دست جم شد خداوند جام

چه تیغ از خیال خرد تیزتر

چه تیغ از دم عشق خونریزتر

روان بر کفم نه که جمشیدوار

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۰ - خطاب زمین بوس به سید قنبر

 

الا ای صبا پیک هر نامراد

زیغما بدان گرد رستم نژاد

گذر کن ولی بر طریق ادب

سخن گو ولی پاس دار از دو لب

که ای از تو سادات را افتخار

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۱ - برهان اول

 

اگر رفت رستم به مازندران

به تیغ و کمند و به گرز و سنان

پس از روزگاران به دیو سفید

سیه کرد چون شام صبح امید

تو بی تیغ و گرز و سنان و کمند

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۲ - برهان دوم

 

اگر رفت رستم به هاماوران

به نیروی رخش و به گرزگران

بر افراخت مردانه یال نبرد

در آن مرز رزمی دلیرانه کرد

تو از یاری تیزتک مادیان

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۳ - برهان سوم

 

تهمتن اگر حسرت ملک تور

پس از رنج ها برد آخر به گور

تو بی زحمت جنگ و ننگ شتاب

ز آغاز شب تا سر آفتاب

به تمهید تسخیر ایوان کیف

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۴ - برهان چهارم

 

تهمتن اگر گشت بر اشکبوس

مظفر به نیروی گرگین و طوس

تو بی منت جمله در ملک ری

در ایوان دارای فرخنده پی

گرفتی کمربند میری سترگ

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۵ - برهان پنجم

 

تهمتن اگر تاج کاووس برد

به پیشش دو صدره زمین بوس برد

که رسم است مر بنده را از گناه

تمسک به بخشایش پادشاه

تو در عهد سلطان فیروز بخت

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۶ - برهان ششم

 

اگر خورد رستم قوی پنجه گرگ

به یال یلی ملک ایران و ترک

تو با کاکلی چارتار و پریش

ز سنگ سیه رسته گوئی حشیش

خوری مال اوقاف بی ترس و بیم

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۷ - برهان هفتم

 

شبی یاد دارم که در بزم دوست

که خورشید پروانه شمع اوست

چه شب آنکه از حسرت آن شبم

به گردون رسد هر شبی یا ربم

چه شب غیرت حلقه زلف حور

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۸ - تلبیس اول

 

پس از عهد شش سال مهر و داد

ز طبع سخاپیشه و خلق راد

به من استری دادی از مال غیر

پریشان زتمکین و عاجز ز سیر

حقیر و هزول و ضعیف و زبون

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۹ - تلبیس دوم

 

به سویم رسولی فرستاده ای

پیامی ز خشم خودت داده ای

مترسانم از یال و برزیلی

ز الماسگون دشنه زابلی

زهی قصد باطل زهی فکر خام

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۲۰ - تلبیس سوم

 

به یغمای بیچاره از مهر خویش

سخن راندی ای یار فرخنده کیش

در این نکته یک مو نبینم خلاف

به یزدان که عاری بود از گزاف

ولیکن نه از خلق نیکوی تست

[...]

یغمای جندقی
 
 
۱
۲