گنجور

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۱

 

شبی غیرت ده روز بهاران

نشاط افزای صبح با ده خواران

من و فرخ حریفی چند دمساز

همه همدست و هم پیمانه هم راز

ز دریای لطافت گوهری را

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۲ - نوحه

 

نبودی ای ز تو فرخنده روزم

برادر جان برادر

که بینی تن به زیر نیم سوزم

برادر جان برادر

مرا آن کوژپشت افکند و افتاد

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۳ - حکایت

 

شنیدم عارفی در صبحگاهی

چو باد صبحدم می شد به راهی

که ناگه کودکی از بامی افتاد

به گردن شیخ را چون دامی افتاد

سلامت زیست آن کز بام شد پرد

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۴ - سرگذشت شیرین

 

چه پرسی سرگذشت حال شیرین

نبیند هیچکس احوال شیرین

در آن ساعت که در دهلیز خانه

رجب افتاد مسکین در میانه

زهر سوخاست بانگ های و هویی

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۵ - حکایت

 

به ملکی بود طراری شب آهنگ

که رنگ از کهربا بردی به نیرنگ

برآوردی چو کردی ساز یغما

خیال یوسف از چشم زلیخا

بدست انداز چون بردی شبیخون

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۶ - حکایت

 

ستوری را شنیدم ناگهانی

قضا لق کرد نعل زندگانی

دو اسبه بر زمین می سود گرده

به جان کندن ستور گرگ خورده

از آن سو نیز گرگی یوز تمثال

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۷

 

دریغ آن بزم جان افزای شیرین

دریغ آن عز و استغنای شیرین

خوش آن صوت ندرنای وهویلا

خروش و جوش شم شم شور لیلا

دریغ آهنگ خوب ریزه ریزه

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » خلاصة الافتضاح » بخش ۸ - خاتمه

 

گرفتم آنکه باز ار بخت فیروز

شب یلدای ما را بر دمد روز

سمند تند گردون رام گردد

مدار مهر و مه بر کام گردد

کند تجدید عهد نوبهاران

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱ - شأن نزول

 

ز روح بزرگان مدد خواستم

به شش روز این دفتر آراستم

به زیباترین وجهی انجام یافت

صکوک الدلیل از خرد نام یافت

نه یک نکته خام تبدیل شد

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۲ - صکوک الدلیل

 

سرآغاز هر نامه نام خداست

که بی نام او نامه یکسر خطاست

دبیری که بی دست و لوح و قلم

بسی مختلف نقش ها زد رقم

یکی را برازندهٔ تاج کرد

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۳ - نعت پیامبر

 

درودی معطر چو زلفین یار

سلامی مفرح چو باد بهار

زصبح ازل تا به عصر شمار

ز ما باد بر خاک احمد نثار

ز بحر شرق گوهر پاک او

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۴ - در مدح حضرت امیر(ع)

 

وز آن پس لآلی ثناء شگرف

که از جان تراود نه از بحر ژرف

نثار ره دست پروردگار

حصار نبی صاحب ذوالفقار

علی آن که تا حکمتش ضم نشد

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۵ - در مدح ائمه اطهار

 

وز آن بعد بر آل اطهار او

که پاکیزه خلقند و پاکیزه خو

همه چون علی پیشوای یقین

همه چون علی وارث ملک و دین

همه چون علی فارغ از آب و خاک

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۶ - بهشت صلحا و زهاد

 

چه جنت نه آن جنت ای خوش عمل

که در وی روان است شیر و عسل

سبیل از کناری شراب طهور

سرا تا لب بام لبریز حور

بهر گوشه سالوسکی دیوسار

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۷ - بهشت احرار

 

در آن باغ کاین قوم را بار نیست

در او جز گل طلعت یار نیست

زمینش منزه ز لوث رقیب

هوایش معطر ز خلق حبیب

نه جز شمع در محفلش سر زده

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۸ - سبب نظم کتاب

 

سه ده بر به سال هزار و دویست

که بر خاکیان آسمان می‌گریست

پدر غافل از درد فرزند خویش

دل مام فارغ ز دلبند خویش

مدار مهمات بر زرق و شید

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۹ - ساقی نامه

 

بیا ساقی آن تیغ ساغر نیام

کزو دست جم شد خداوند جام

چه تیغ از خیال خرد تیزتر

چه تیغ از دم عشق خونریزتر

روان بر کفم نه که جمشیدوار

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۰ - خطاب زمین بوس به سید قنبر

 

الا ای صبا پیک هر نامراد

زیغما بدان گرد رستم نژاد

گذر کن ولی بر طریق ادب

سخن گو ولی پاس دار از دو لب

که ای از تو سادات را افتخار

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۱ - برهان اول

 

اگر رفت رستم به مازندران

به تیغ و کمند و به گرز و سنان

پس از روزگاران به دیو سفید

سیه کرد چون شام صبح امید

تو بی تیغ و گرز و سنان و کمند

[...]

یغمای جندقی
 

یغمای جندقی » دیوان اشعار » مثنویات » صکوک الدلیل » بخش ۱۲ - برهان دوم

 

اگر رفت رستم به هاماوران

به نیروی رخش و به گرزگران

بر افراخت مردانه یال نبرد

در آن مرز رزمی دلیرانه کرد

تو از یاری تیزتک مادیان

[...]

یغمای جندقی
 
 
۱
۲
۳
۴