گنجور

 
۱۹۱۶۱

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۴۵

 

... هزار کشتی نوح از بلای طوفانش

تو خضر راه شو ای عشق تا در این دم مرگ

رسانی از ظلماتم به آب حیوانش ...

غبار همدانی
 
۱۹۱۶۲

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۵۰

 

... که دوران عمرم ندارد درنگ

نیندیشم از سختی راه دور

نباشد گرم توسن بخت لنگ ...

غبار همدانی
 
۱۹۱۶۳

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۵۱

 

مه من سر برآر از برج محمل

که شب تار است و گم شد راه منزل

مران ای ساربان اشتر که اینجا ...

غبار همدانی
 
۱۹۱۶۴

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۵۷

 

... ز بیداد تو مرغان سحر را با خبر کردم

به راه عشق هرکس اوفتاد از پا به سر پوید

خلاف من کز اول گام ترک پا و سر کردم ...

غبار همدانی
 
۱۹۱۶۵

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۶۳

 

... گاهی در آب غرقه و گاهی در آتشم

جانم به لب رسیده و چشمم به راه دوست

با مرگ و انتظار عجب در کشاکشم

غبار همدانی
 
۱۹۱۶۶

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۶۷

 

... خویشتن را حباب می بینم

سوی هر راه می گشایم چشم

صدهزار آفتاب می بینم ...

غبار همدانی
 
۱۹۱۶۷

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۷۰

 

تا نکند درد رخنه در دل انسان

راه نیابد در او محبت جانان

تا نزنی عقده بر سلاسل گیسو ...

غبار همدانی
 
۱۹۱۶۸

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۷۱

 

... آزمودم اعتبار خویشتن

بار سنگین است جان در راه دوست

ما سبک کردیم بار خویشتن ...

... ساختم با کردگار خویشتن

خاک گر گردی به راه او غبار

کیمیا بینی غبار خویشتن

غبار همدانی
 
۱۹۱۶۹

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۷۳

 

... جهدی بکن و سنگی بر این خم اجوف زن

با این خر لنگ ای دل این راه نگردد طی

یا پای به دامن کش یا بانگ به رفرف زن ...

غبار همدانی
 
۱۹۱۷۰

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۸۷

 

... گرو بردم ز جفت و طاق هستی

دلیل راه عشق آمد وگرنه

ندارد عقل استحقاق هستی ...

غبار همدانی
 
۱۹۱۷۱

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۹۴

 

... به تلخی جان شیرین می سپارم رحمی ای ساقی

ز راه شوخی آلوده به شکرخنده دشنامی

علاج درد ما کردی به زهر آلوده تریاقی ...

... نیارد صفحه طاقت تا نویسم شرح هجران را

مگر از پاره های دل فراهم گردد اوراقی

غبار همدانی
 
۱۹۱۷۲

غبار همدانی » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱

 

... همه گوشم که خواند مطرب غیب

به راه راستم با نالۀ نی

بیا ساقی بیا تا دست شوییم ...

غبار همدانی
 
۱۹۱۷۳

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۵

 

... گوش آن بر صدای مزمار است

تا نگویی کزین دو راه کدام

راه نزدیک سوی دادار است

هر یکی را برشته ای بستند ...

... سخت آسان شود بلطف خدا

راه حق گرچه سخت دشوار است

ره نیارد بسوی حضرت حق ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۹۱۷۴

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۶

 

... که بگیتی هماره در سفر است

دنییش راه و آخرت منزل

سوی منزل همیشه ره سپر است ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۹۱۷۵

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۱۲ - خطاب به ملایوسف متخلص به محوی

 

... کند چرخ دگر دوران دیگر

هزارن یوسف مصری در این راه

که هر یک را چه وزندان دیگر

دو صد یعقوب بینی دیده بر راه

که هر یک را بود کنعان دیگر ...

... که هر روز است حق را شان دیگر

تو پنهان راه ها پیموده ای لیک

بود این ره ره پنهان دیگر ...

... نهد بازش ز نو بنیان دیگر

فتاده بیخود و مست اندر این راه

بهر سو واله و حیران دیگر ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۹۱۷۶

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۱۶

 

... گرچه تا نیمه ره تویی یزکم

ناتون گر بمانم اندر راه

لطف حق میبرد خوشک خوشکم ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۹۱۷۷

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۱۷

 

... آمدی مستانه ناگه در سراغ و جستجویم

ریخته بود آبروی من بخاک راه مستان

آمدی وزخاک چیدی قطره قطره آبرویم ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۹۱۷۸

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۲۱ - خطاب به جناب میرزا ابراهیم بقراط

 

... ببینی در حقیقت سر این راز

که حق راهست در هر روزشانی

گشاید بال سیمرغ تجلی ...

... نه در این بحر پهناور کناری

نه در این راه بی پایان کرانی

دکانها بینی اندر رسته جان ...

... زغیب این کاروانها تا شهادت

مگر پویند از راه نهانی

بهر یک لحظه موتی و نشوری ...

... که داری از خلیل الله نشانی

تو ابراهیم وقتی زانکه حق را

خلیلی باشد اندر هر زمانی ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۹۱۷۹

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » قصاید » شمارهٔ ۲۳

 

... زی خردگام زن ز بی خردی

زی خبر راه پو ز بی خبری

بهتر آدمی شود زنده ...

... اگر از دوده پیامبری

راه چونین پدر اگر نروی

زشت و ناخوب و ناخلف پسری ...

... از پی ما بپو که هر که نکرد

رهروی مینکرد راه بری

ره چنین سخت و با نشیب و فراز ...

... بندگی کرده اند دیو و پری

راه خیره سران مپو که زیان

بینی از سرکشی و خیره سری ...

میرزا حبیب خراسانی
 
۱۹۱۸۰

میرزا حبیب خراسانی » دیوان اشعار » بخش یک » سایر اشعار » شماره ۲۷ - ترکیب بند

 

... در مشام پیر کنعان میدهد

یا که در ظلمات حیرت خضر راه

مژدگانی زاب حیوان میدهد ...

... جسم را درمحفل جان برده ام

جان نثار راه جانان کرده ام

در ضمیر خاک از جانهای پاک ...

... کین سخن نیز آسمانی گفته شد

دوش سیلی راه در این خانه کرد

که سراسر خانه را ویرانه کرد

میرزا حبیب خراسانی
 
 
۱
۹۵۷
۹۵۸
۹۵۹
۹۶۰
۹۶۱
۱۰۱۶