مه من سر برآر از برج محمل
که شب تار است و گم شد راه منزل
مران ای ساربان اشتر که اینجا
خر و بار و من افتادست در گِل
چنان در بحر حیرت گشته ام غرق
که نآرد کشتی نوحم به ساحل
بگیرم خون بهای خویشتن را
بدستم گر فتد دامان قاتل
بسی تخم وفا در سینه کِشتم
ولی یک جو نشد زین کِشته حاصل
مگر دیوانه خواهم شد که در خواب
بگردن بینم آن مشکل سلاسل
نمیدانم چه تأثیر است در عشق
که بیمارش به صحّت نیست مایل
بسی پروانه سوزانید و رخسار
به کس ننمود آن شمع محافل
ره مقصود نمایان نیست لیکن
بگوش آید همی بانگ جلاجل
ز سعی ناخدا آخر چه خیزد
به دریایی که هیچش نیست ساحل
نشان پای لیلی نیست در دشت
من و مجنون سپردیم این مراحل
دلم بی زلف او ننشیند آرام
جنون ساکن نگردد بی سلاسل
غبارا روی جانان می توان دید
اگر خود را نبینی در مقابل
با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
هوش مصنوعی: این شعر، شعری عاشقانه و عاطفی است که در آن شاعر از درد و رنج عشق صحبت میکند. او در توصیف حال خود میگوید که در شب تار و بیراه، گم شده و در دریاچهای از حيرانگی غرق شده است. شاعر به ساربان میگوید که او در مشکلات و غمها گرفتار شده است. او از تلاش برای یافتن عشق و وفا صحبت میکند، اما به ناکامی و بینتیجه بودن این تلاشها اشاره دارد. همچنین او به وضعیت خود و عشقش میپردازد و به بیتابی و نبود آرامش در وجودش اشاره میکند. شاعر در نهایت به این نتیجه میرسد که در عشق تنها با غم و درد مواجه است و هیچ نشانهای از معشوق در اطرافش نمیبیند.
هوش مصنوعی: ای ماه، سر خود را از پشت پرده پنهانی بیرون آور که شب تاریک است و راه خانهام را گم کردهام.
هوش مصنوعی: ای راهوار، تو مرا به حال خود رها کن، چرا که من، بار و باربند و این مرکب در گِل گرفتار شدهایم.
هوش مصنوعی: من آنقدر در آشفتهگی و سردرگمی غرق شدهام که کشتی نوح من هرگز به ساحل نخواهد رسید.
هوش مصنوعی: اگر در پی گرفتن حق و انتقام خودم باشم، باید مراقب باشم که گرفتار دشمن نشوم.
هوش مصنوعی: من در دل خود بسیار محبت و وفا کاشتهام، اما هیچ نتیجهای از این تلاشها به دست نیاوردهام.
هوش مصنوعی: آیا ممکن است که من دیوانه شوم که در خواب ببینم آن زنجیرهای سخت و دشوار به گردنم آویخته شدهاند؟
هوش مصنوعی: نمیدانم چه قدرتی در عشق وجود دارد که عاشقش را به سمت سلامتی و خوب بودن نمیکشاند.
هوش مصنوعی: شمعی که در مجالس میدرخشد، با اینکه جان خیلی از پروانهها را میسوزاند، هیچگاه خود را به کسی نشان نمیدهد.
هوش مصنوعی: راه مقصد مشخص نیست، اما صدای دلنشینی به گوش میرسد که انسان را به حرکت وا میدارد.
هوش مصنوعی: از تلاش و کوشش ناخدا چه نتیجهای میتوان گرفت در دریایی که هیچ ساحلی ندارد؟
هوش مصنوعی: در دشت من اثری از لیلی نیست و مجنون هم این مراحل را به من سپرده است.
هوش مصنوعی: دل من هرگز آرام نمیگیرد بدون زیباییهای او و جنون من هیچگاه آرام نخواهد شد بدون زنجیرهای عشق.
هوش مصنوعی: اگر خودت را فراموش کنی و به آنچه که دوست داری توجه کنی، میتوانی زیباییهای او را ببینی.
پیشنهاد تصاویر مرتبط از منابع اینترنتی
راهنمای نحوهٔ پیشنهاد تصاویر مرتبط از گنجینهٔ گنجور
الا یا خیمگی! خیمه فروهل
که پیشاهنگ بیرون شد ز منزل
تبیره زن بزد طبل نخستین
شتربانان همیبندند محمل
نماز شام نزدیکست و امشب
[...]
وگر نه کرده بودی چرخ مایل
بدین سان لختکی میل معدل
حرامم بیته بی آلاله و گل
حرامم بیته بی آواز بلبل
حرامم بی اگر بیته نشینم
کشم در پای گلبن ساغر مُل
به علم فلسفه چندین چه نازی
که باشد فلسفی دایم معطل
هزاران گونه مشکل بیش بینم
در آن زلفین مفتول مسلسل
ارکب حل شکل کل یوم
[...]
فلک در سایه پر حواصل
زمین را پر طوطی کرد حاصل
هوا بر سیرت ضحاک ظالم
گزید آئین نوشروان عادل
خزان را با بهار از لعب شطرنج
[...]
معرفی ترانههایی که در متن آنها از این شعر استفاده شده است
تا به حال حاشیهای برای این شعر نوشته نشده است. 💬 من حاشیه بگذارم ...
برای حاشیهگذاری باید در گنجور نامنویسی کنید و با نام کاربری خود از طریق آیکون 👤 گوشهٔ پایین سمت چپ صفحات به آن وارد شوید.