... ملک او ایمن بود از انقلاب و اختلال

صاحب عادل مه و خورشید چرخ سروریست

بی خسوف و بی محاق و بی کسوف و بی زوال ...

... بنور عدل وی آراست جمله روی زمین

چنانکه چرخ بخورشید از قیاس و مثال

سران خلخ و مردان مرد و شیر دلان ...

... که ملکت از دعشان ش قوی بنیاد و مستحکم

همی تا گردش چرخ سبک دوران همیزاید

شب مظلم ز روز روشن و روز از شب مظلم ...

... بوی ناظر شوی تا بر ممالک

شود ناظر ز چرخ آینه فام

ز قدر همت عالیت کیوان ...

... شعر خود را چو کوکب شعری

بر چرخ نیل فام کنم

سخن از کس بعاریت نبرم ...

خدایگان جهان پادشاه ملک آرام

که امر نافذ او راست چرخ توسن رام

شهی که از خوشی و خرمی و رونق و فر ...

... شمس در برج شرف باشدش از خیل خدم

شادی او طلبد زهره زهرا بر چرخ

که طرب راست مهیا و ندارد سر غم ...

... ای در میان آ بمیر بسروری

چون در میان انجم بر چرخ ماه تام

آمد هلال روزه و بنمود روی خویش

مانند نعل زرین از چرخ نیلفام

یعنی مرا به بین که سزم نعل مرکبت ...

... تا که سر سرو سبز باشد یکسان

تا بدم صور چرخ اخضر و اختر

بسته بسر سبزی تو بیعت و پیمان

... پیش ما عید رسید و خبر عید رسید

از جنابی که فرودینش بود چرخ برین

آیت عالیها سافلها خواند ملک ...

... بر مدحت او برش بگشاده مرا زبان

چندانکه زمین و چرخ پاینده خوهد بود

وز بودن این و آن پاینده بود زمان ...

... وزانگونه رایی مشتری را

بتدبیر زیر آری از چرخ گردان

ز مریخ سرکش کمین بنده تو ...

... ز نور تو شد ظلمت ظلم پنهان

نشاط زمین آرد از چرخ زهره

که ز در بزم تو رود سازد بالحان ...

... بود زمانه مراو را بقهر دندان کن

مخالفان تو از چرخ آسیا کردار

درست ناید یک تن چو ز آسیا ارزن ...

... فرزانگان بطبع مراو را شده رهین

چون آفتاب چرخ که روشن کند جهان

روشن شد از کفایت او ملک شرق و چین ...

... تا آفتاب شاه نجومست و مه وزیر

وز هردو دور چرخ شهور آرد و سنین

آن اشهر سنین عدد عمر شاه باد ...

... همیشه تا که ندید است کس درین عالم

زمین ساکن و گردنده چرخ را یکسان

عدوی دولت تو خوار باد همچو زمین

بگرد روی زمین همچو چرخ سرگردان

... دان که آورد سیر اختر و دو

زان چرخ از گذشت صاحب و سح

بان وایل چو تو بدانش و دو ...

... چون پرده ناراست و بر او تار شکسته

آنرا که بتیمار وی آمد نکند چرخ

یک موی بر اندام ز تیمار شکسته ...

میر عمید عمده ملک آفتاب جاه

بر چرخ رای شاه سفرپیشه شد چو ماه

ماهی نواز در سفر از بهر شاه را ...

... وانکو کند بدولت و جاه وی التجا

بر چرخ مه رسد ز شرف جاه او زچاه

بر خلق واجبست که چون بندگان نهند ...

آنکه روی چرخ را زینت بانجم داد و ماه

داد ملک شرق را زینت بخیل شاه و شاه ...