گنجور

 
۱۸۲۱

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۷۵

 

... زلف را با آب سنبل شانه کرد

لاله را بهر تقاضای شراب

جرعه می در ته پیمانه کرد ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۲۲

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۷۸۱

 

... چار طاق لعل بر خارا زدند

لاله را بنگر که گویی عرشیان

کرسی از یاقوت بر مینا زدند ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۲۳

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۰

 

دل بی رخ تو در گل و گلشن نه ایستاد

خاطر به سوی لاله و سوسن نه ایستاد

دامن کشان به نازکشی تا روان شدی ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۲۴

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۵۵

 

... آخر گهی نگشت صبا نزد کوی او

چندین به سوی لاله خودرو چه می رود

جان می رود ز من چو گره می زند به زلف ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۲۵

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۸۸۹

 

... به منزلی که گذشتی ز آب دیده ام ای جان

هزار لاله خونین ز خاک راه برآید

ز پرده چون به در آیی برای دیدن رویت ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۲۶

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۰۵

 

... بتان آزری از بتکده برون جستند

چو لاله زار به دشت آتش خلیل کشید

بهار در ره آیندگان باغ نگر

که فرش دیده نرگس به چند میل کشید

سرودگویان بلبل به جام لاله شتافت

گهی خفیف گرفت و گهی ثقیل کشید ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۲۷

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۲۹

 

... نسیم باد صبا شرح آن خط ریحان

به مشک بر ورق لاله زار بنویسد

بسا رساله که در آب چشم ما دریا ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۲۸

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۵۸

 

نافه چین ز خاک کوی تو زاد

لاله تر ز باغ روی تو زاد

غنچه کز بوی گشت آبستن ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۲۹

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۱

 

لاله پیش رخت کله بنهد

مشک تر زان خط سیه بنهد ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۳۰

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۷۶

 

... بر چمن باد گرم هم نرود

آتش لاله را همی بیند

زاغ چون هندوان نمی گرود ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۳۱

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۹۹۱

 

خم زلفت که مشک چین آمد

با گل و لاله همنشین آمد

لب لعل تو کان پر از گهر است ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۳۲

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۱۶

 

بیا ساقی و می در ده که گل در بوستان آمد

زجام لاله بلبل مست گشت و در فغان آمد

شرابی خورد غنچه از هوای ابر در پرده ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۳۳

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۰

 

سفیده دم چو در از ابر درفشان بچکد

به کام لاله و سون زلال جان بچکد

روان کن آن می چون آفتاب گرماگرم ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۳۴

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۱

 

... که هرچ اندر دل غنچه ست سوسن بر زبان دارد

ازان هر لحظه بینی تازه تر داغ دل لاله

که بلبل روز تا شب ناله های عاشقان دارد ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۳۵

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۲۶

 

... برگ گل را صدف لولوی عمانی کرد

قدح لاله چو از باد صبا گردان گشت

مست شد بلبل و آهنگ غزلخوانی کرد ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۳۶

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۰۸۲

 

... چشمک ازان طرف زند شوخی ماه من نگر

چند خورد سمند تو لاله ز خون عاشقان

گو که گهی به شکر آن روی چو کاه من نگر ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۳۷

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱۲

 

... چو چشم ساقی رعنا میان خواب و خمار

میان لاله و گل بین صبا ز نغمه مرغ

که رقص می کند از بی خودی بر آتش خار ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۳۸

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۱۳

 

... بلبل که کشیده زنوار زهره ز اختر

بر لاله تر کوفت صبا پای بر آتش

با مطرب و با مرغ چمن شد چو نواگر ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۳۹

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۳

 

بوستان بشکفت و روی لاله خندان گشت باز

بر رخ گل طره سنبل پریشان گشت باز ...

... بلبل آن گه از خط خوبان غزلخوان گشت باز

خون لاله گوییا خواهد چکید از تیغ کوه

یا چکید آن خون که کوه آلوده دامان گشت باز ...

... سایه زیر پای بید افتاده لرزان گشت باز

ساغر لاله پر از می گشت و هم از بوی او

سبزه بر روی زمین افتان و خیزان گشت باز ...

... بس که بستان جمله پر سوری و ریحان گشت باز

یاسمین و لاله را یک دست بردی باد گرم

پوستهای نازک از رخسار ایشان گشت باز ...

امیرخسرو دهلوی
 
۱۸۴۰

امیرخسرو دهلوی » دیوان اشعار » غزلیات » شمارهٔ ۱۱۳۹

 

خرابی من از آن چشم پر خماری پرس

هلاک جانم از آن لاله بهاری پرس

ز زخم غمزه چه پرسی که در جگر چند است ...

امیرخسرو دهلوی
 
 
۱
۹۰
۹۱
۹۲
۹۳
۹۴
۳۶۲